سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون دانشمند بمیرد، همه چیز حتی ماهیان در دریا بر او بگریند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

معیار اصولی و متناسب برای ازدواج

(کدام معیار برای انتخاب همسر مناسب تر است )


ضرورت چند نکته :

خانواده هر دو نفراز نظر فرهنگی و سنت های رایج نزدیک به هم باشند.

تا سر حد امکان، تمکن مالی دو خانواده متناسب با یکدیگر باشد.

اگر هر دو نفر اهل یک شهر نیستند حداقل در سایر زمینه ها و آداب و رسوم نزدیک به هم باشند.

دیدگاه های دو خانواده از نظر مذهبی – سیاسی  – اجتماعی و معاشرت نزدیک به هم باشند.

در خانواده دو طرف پدرسالاری یا مادرسالاری به صورت مطلق وجود نداشته باشد.

تناسب جسمی – شکل – قیافه و اندام هر دو نفر به هم نزدیک باشد تا حدی که تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد.

از نظر سن و سال متناسب باشند و به اصطلاع عامه «به هم بیایند».

از نظر میزان تحصیلات، اختلاف فاحش نداشته باشند.

در انتخاب محل سکونت یا محل کار اختلاف سلیقه نداشته باشند.

از نظر طرز تفکر و اندیشه اجتماعی به هم نزدیک باشند.

دیدگاهشان نسبت به زندگی یکسان باشد.

تفاوت های شخصیتی و خصوصیت های رفتاری فاحشی نداشته باشند.

تا آنجا که مقدور است بهره هوشی آنها نزدیک به هم باشد.

دارای دیدگاه های سیاسی گرایش های اعتقادی و افق های فکری نزدیک به هم باشند.

هر دو نفر استقلال رأی داشته باشند؛ یعنی شخصاً در امور زندگی تصمیم بگیرند نه با دهن بینی و تقلید از دیگران.

از نظر تفکرات مذهبی در دو قطب مخالف هم نباشند که این مورد بسیار مسئله ساز است.

داشتن
اختلافاتی در موارد اشاره شده گرچه زندگی را سخت می کند و امکان تفاهم را
به حداقل می رساند ولی به شرطی که طرفین اهل تغییر، رشد، تکامل و پیشرفت
باشند، همزیستی را غیر ممکن نمی سازد.

کسانی
که در زندگانی خویش درجا می زنند و به فکر پیشرفت نبوده و اهل تغییر و
تحول نیستند باید سعی کنند گرد همسری که با او اختلافات طبقاتی و فرهنگی
زیادی دارند نگردند. آموخته های طول زندگی را می توان تغییر داد زیرا همه
آنها اکتسابی هستند و کافی است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا میل به تغییر
آنها فزونی یابد ولی عوامل روان شناختی و ساختاری شخصیت افراد را به سختی
می توان تغییر داد.

تغییر این گونه عوامل و مواردی که در
شخصیت آدمهاست در صورتی حاصل می شود که هر دو طرف قبول کنند وجود تفاوت
های فاحش مسئله ساز است، پس شخص باید تغییر کند.

این تغییرات نیاز
به طول زمان، آموزش علمی، خواستن و به کاربردن تمرینات لازم دارد. تنها
«خواستن» کافی نیست؛ گذشت آگاهانه در زندگی و پاکسازی ذهن از تعصبات، نقش
اساسی در تفاهم و سازندگی دارد.

این همه تلاش زمانی ثمربخش است که عشق 
و علاقه در میان باشد. عشق و علاقه زمینه ساز گذشت می شود و نقش مؤثری در
میل به تغییر آدمی بازی می کنند. اگر اینها نباشند هیچ کس برای هدفی این
چنین سخت تلاش نمی کند و اگر مهر و محبت باشد و سازندگی هم در پی آن
بیاید، آن وقت زندگی معنای واقعی اش را پیدا می کند و این مهم نیز میسر
نیست مگر به لطف فداکاری هر دو طرف؛ که تغییر در یک طرف هرگز کافی نبوده و
نیست .


روش های مطالعه برای انتخاب همسر

روش های مطالعه برای انتخاب همسر به دو گروه تقسیم شده است :

الف : روش های غیرمستقیم

در ابتدا برای شناخت فرد مورد نظر باید از افرادی که با وی در تماس هستند اطلاعات لازم کسب شود .

منابع کسب اطلاع به روش غیرمستقیم عبارت اند از:

1- همسایگان

2- خویشاوندان و دوستان خانواده

3- همکاران پدر و مادر و سایر اقوام

4- محل تحصیل و شغل

5- همکلاس ها و…

معمولاً
کسی که می خواهد ازدواج کند باید در اطراف و جوانب به تفحص و جستجو
بپردازد و درباره خانواده و همکاران، همکلاسی ها و دوستان فرد تحقیق و
بررسی کند و از بین افراد ذی صلاح برای تکمیل اطلاعات خود اقدام کند.

برای انتخاب باید در زمینه های اجتماعی – فرهنگی  – تحصیلات  – وضعیت مالی  – اخلاق  و سن  و شغل  اطلاعات لازم کسب شود و فرد از نظر تطبیق وضعیت طرف مقابل با شرایط خودش بررسی های کافی به عمل آورد.


ب : روش های مستقیم

دین
اسلام بررسی های مستقیم زن و مرد را در صورتی که قصد ازدواج داشته باشند
مجاز دانسته است. پیغمبر اکرم (ص): در حدیثی فرموده اند: «وقتی خداوند
خواستگاری زنی را به دل کسی انداخته باشد مانعی نیست که او را بنگرد».

با توجه به مطالب فوق مطالعه حضوری از نظر دیدن و کسب اطلاعات قبل از ازدواج  (اگر هدف ازدواج باشد، نه کسب لذت) مانعی ندارد.

منابع

- مشاوره ازدواج و خانواده، تألیف سید مهدی حسینی

- جوانان و ازدواج (روان شناسی رفتار زوج های جوان)، تألیف ا. کیهان نیا

- زناشویی راز خوشبختی، تألیف دکتر کاظمی خلخالی


لینک ها

 تفاهم یعنی چه 

 ازدواجی در شأن تو 

 شرایط همسر شایسته و اهمیت آن 

 یک همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟ 

 قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید... 

 شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید؟ 

 معیارهایی مشترک در انتخاب همسر 

 بگویید چه شخصیتی دارید تا بگویم همسر مناسب شما چه شخصیتی باید داشته باشد؟



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:20 عصر | نظرات دیگران()

    یک دوم  * یک دوم = یک چهارم

    چه کسانی آمادگی ازدواج را دارند ؟(1)

    چه کسانی آمادگی ازدواج را دارند ؟

    مادر مرو، برای خدا پیش ما بمان

     

    از ما جدا مشو!

     

    بر قطره های تلخ سرشکم نگاه کن!

     

    بنگر به دست کوچک و لرزان خویش.

     

    از قصه طلاق و جدایی سخن مگو!

     

    از پیش ما مرو!

     

    از ما جدا مشو!

     

    این
    شعری بود که بارها دکلمه اش را یکی از سال بالاییهای بااحساس برایمان اجرا
    می کرد.زنگ هنر که می شد فوراُ او را می آوردند و او در حالیکه دستهایش را
    با احساس بالا و پایین می برد و به سقف نگاه می کرد ، آن قدر حزن انگیز
    این شعر را دکلمه می کرد که اشک در چشمهای ما حلقه می زد.خود من بعد از
    شنیدن این شعر وقتی به خانه می آمدم کلی به مادرم در کارهای خانه کمک می
    کردم و دلم برایش می سوخت. بعدها که عقلم بیشتر رسید فهمیدم این شعر را
    شاعر برای مادر یا مادرانی گفته که به قصد جدایی و طلاق خانه را ترک می
    کنند. نمی دانم چند زن با شنیدن این شعر یا دکلمه به خانه ی همسرشان
    برگشتند اما همین را میدانم که هیچ زنی به قصد جدایی ، ازدواج نمی کند به
    ویژه اگر فرزندی داشته باشد...

    تحقیقات
    نشان می دهد که سالهای اول زندگی مشترک ، از حساسیت بسیار زیادی برخوردار
    است و بیشتر طلاقها در سالهای اولیه ی زندگی زناشوئی صورت می گیرد.و در
    بررسی عوامل وقوع طلاق ” عدم تفاهم“ مهمترین عامل جدایی زنان و مردان از
    یکدیگر است.

    شاید لازم باشد که ما نگاهی نو به برداشتی
    که زنان و مردان از خوشبختی دارند بیاندازیم. بسیاری معتقدند که به دنبال
    نیمه ی گمشده ی خود هستند و در صورت یافتن آن کامل می شوند، تا جایی که در
    بسیاری از شعرها نیز این موضوع به چشم می خورد.

    در
    حالی که این طرز فکر که دو نیمه ی زندگی زناشوئی سعادتمندی را درست می
    کنند به کلی اشتباه است و همان طور که می دانیم یک دوم ضربدر یک دوم مساوی
    است با یک چهارم.دو انسان ناقص، دو انسان نیمه کاره هرگز نمی توانند زندگی
    سعادتمندی داشته باشند.  

    رابطه ی زناشوئی خوب در
    شرایطی است که در آن دو انسان کامل و متفاوت تصمیم می گیرند که با هم
    ارتباط صمیمانه برقرار کنند، با هم زندگی کنند،و با این حال هر دو می
    دانند که می توانند بدون یکدیگر نیز به زندگی خود ادامه دهند .از همان
    ابتدا عشق را این گونه تعبیر می کنیم که بالاترین درجه ی عشق ، گذشتن از
    نیازهای جسمانی، عاطفی و ذهنی به نفع دیگری است. شاید این گذشت ، یک فضیلت
    اخلاقی به حساب آید ، اما در این که چقدر این گذشت بر مبنای بی بازگشت
    بودن قرار دارد، جای حرف هست.

     

    شاید لازم باشد به پسران و
    دختران جوان بیاموزیم که عشق ، صرفاً یک احساس خوب نسبت به دیگری نیست ،
    بلکه نوعی کار است و مستلزم تعهد و غلبه بر تنبلی است.

     

    زوجهای
    سالم از روی میل قلبی به یکدیگر متعهدند. رابطه ی خوب و سالم زناشوئی
    مبتنی بر عشق بی قید و شرط است، احساس گذرا نیست، یک تصمیم است. یک زن و
    شوهر موفق هر کدام ساز متفاوت ، اما آهنگ واحدی را می نوازند.

     

    نتایج یک پژوهش نشان می دهد که :

     مردان عوامل اخلاقی همچون : بدزبانی، عیب جویی، بی بندوباری و سوءظن همسر، عوامل اقتصادی همچون: تجمل پرستی زن، عوامل عدم تفاهم از جمله  :مشاجره، عدم حفظ اسرار و وفاداری زن و عوامل عاطفی مانند :عدم محبت و گذشت همسر را به عنوان طلاق ذکر کرده اند.

     

      زنان عوامل اخلاقی همچون : بدزبانی، تهمت و فساد اخلاقی شوهر، عوامل اقتصادی از جمله : ناکافی بودن درآمد، عوامل عدم تفاهم مثل : مشاجره و عدم مشورت شوهر با زن در زندگی، سختگیری و ... را مطرح کرده اند.

     

    آیا
    اینها هر یک رفتارهای قابل شناختی نیستند که دو نفر طی یک ارتباط می
    توانند به راحتی متوجه آنها شوند؟ و آیا لزوماً باید ازدواج صورت بگیرد تا
    زن و مرد واقعیت وجودی خویش را به یکدیگر نشان دهند ؟

     

    باید
    به دختران و پسران جوان گفت این خرده رفتارها همگی قابل مشاهده و شناخت
    هستند و دوره ی نامزدی بهترین دوره برای شناخت اغلب این رفتارهاست.

     

    یک
    دختر و پسر بالغ وقتی قرار است ازدواج کنند باید بیاموزند که ارتباط
    صادقانه ، بهترین الگوی یک زندگی سالم است. داشتن شجاعت و حرف زدن درباره
    ی حالاتی که در طرف مقابل دیده می شود ، روشی بسیار صادقانه  است در حالی
    که بسیاری از جوانان با مثبت نگری کامل از خیر رفتارهایی که اهمیت فراوانی
    برای آنها دارد موقتاً می گذرند . دختران و پسران جوان به هنگام ازدواج
    باید از تفاوتهای رفتاری، ارتباطی و نگرشی خانواده های خود آگاه باشند و
    آنها را بدون اینکه به درست یا غلط بودنشان کاری داشته باشند بپذیرند و
    متفاوت بودن آنها را تصدیق کنند. زن و شوهر موفق در جهت یافتن راه حلهای
    مصلحت آمیز قدم برمیدارند.

    ظرفیت قبول کردن تفاوتهای دو خانواده ، نشانه ی صمیمیت و نشانه ی یک خانواده سالم است.

    هر
    دختر و پسری شخصیتی منحصر به فرد دارد و هر یک در خانواده ای با مقررات
    خاص خود بزرگ شده است. بنابراین وجود تفاوتها حتمی است.در خانواده ای ”
    سرزده آمدن “ یک نوع قانون شکنی است و در خانواده ای دیگر نشان از صمیمیت
    است.

     

    به راستی حق با کیست؟ خانواده ها نگرش متفاوتی نسبت به
    ورود میهمان به منزل خود دارند .مسایل مهمتر مثل طرز تربیت فرزندان، نظم و
    انظباط درست، خرج کردن پول و غیره از اهمیت بیشتری برخوردارند . برای
    رسیدن به توافق و تفاهم در اغلب زمینه ها ، نیاز به سالها وقت است. شاید
    زوج موفق با هم درگیر هم شوند ، اما با اختلافات خود منصفانه برخورد می
    کنند.

    ناکامی در ازدواج نه به دلیل وجود اشخاص بد ، بلکه به علت وجود مقررات بد در یک خانواده است.

    این
    مقررات است که باید تغییر کند.مقررات زیادی بر خانواده ها حاکم است که از
    جمله می توان به مقررات مالی، مقررات اداره ی خانواده ، جشن گرفتن ،
    مقررات اجتماعی ، آموزشی ، احساسی ، گفتاری ، جنسی، بیماری، سلامتی و
    مراقبت از فرزندان اشاره کرد.با یک مثال ساده این مورد را توضیح می دهم :

    فرض
    کنید مردی شدیداً به تمیز و مرتب بودن خانه اهمیت می دهد و این تمیزی را
    در شستن ظروف بعد از هر وعده ی غذا می داند به طوری که اگر ظرفها شسته
    نشوند او اعتراض می کند .

     

    توافق بر سر مقررات اولیه ی
    حاکم بر خانواده ها در ازدواج کار مهمی است که باید صورت گیرد.کیفیت رابطه
    ی زن و مرد ، نشانگر یک خانواده ی موفق یا ناموفق است .اگر ازدواج موفق
    باشد فرزندان خانواده هم این شانس را دارند که زندگی موفقی داشته
    باشند.اما اگر این ازدواج موفق نباشد افراد خانواده زیر فشار قرار می
    گیرند و خود را آن طور که باید و شاید درست تطبیق نمی دهند.

     

    فرض
    کنید مادری خود ، بیمارانگار باشد و جزیی ترین بیماری را بهانه ای قرار
    داده و در بستر استراحت می کند تا از زیر بار مسئولیت بگریزد .به دلیل
    شرایط مادر و حضور نداشتن او این زندگی خانوادگی با خلأ صمیمیت روبه رو می
    شود .بنابراین همه ی افراد خانواده تحت تاثیر وجود پدر و مادر و رابطه ی
    این دو قرار می گیرند و هر یک به شکلی با این مشکل کنار می آیند و نسبت به
    آن واکنش نشان می دهند.

     

    در سلسله مقالات بعد به ذکر 33 ویژگی برای انسان بالغ آماده ی ازدواج می پردازیم .

    ادامه دارد...

    منبع : بر گرفته از نشریه ی «راه زندگی» - با تغیر و تلخیص

    مقالات مرتبط :

    معیارهایی که برای انتخاب همسر باید در نظر گرفت        

    رهنمودهایی چند در انتخاب همسر                        

    نقش عوامل جسمانی و ژنتیکی در ازدواج                  



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:20 عصر | نظرات دیگران()

    نقش ازدواج در سلامت روان جوانان

    چنانکه
    پیشتر اشاره شد ،ازدواج  یک امر طبیعی و فطری و یکی از نیازهای ناگزیر بشر
    است. کسی که به این نیاز طبیعی پشت کند بدون تردید، احساس کمبود خواهد کرد
    وچون برخلاف فطرت حرکت می کند، به دشواری ها و مشکلات جسمی وروانی برخورد
    می نماید. بی شک ، یکی از مهمترین عوامل فشارهای روانی و استرس های رو به
    افزایش در دنیای امروز که گریبانگیر بسیاری از جوانان است، عدم ازدواج به
    موقع آنان است.

    دختران و پسران جوان ، درفراز و نشیب زندگی ، به
    محیطی امن و پایگاهی عاطفی نیازمندند و بهترین فردی را که می توانند برای
    تأمین این نیاز، برگزینند، همسراست. دختر و پسر جوان به وسیله ی ازدواج ،
    درکنار یکدیگر از آرامش ، امنیت و سلامت روان برخوردارمی گردند.

    خداوند متعال در این باره می فرماید:

    "
    و از نشانه های او این که ، همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا
    درکنارآنان آرامش یابید، در میانتان موّدت و رحمت قرار داد . در این نشانه
    هایی است برای گروهی که تفکر می کنند".

    رسول گرامی اسلام – صلی الله علیه وآله – نیز ، ازدواج را عامل ایجاد اخلا ق نیکو د رفرد می داند و می فرماید:

    " مردان وزنان بی همسر خود را به ازدواج یکدیگر درآورید ، چرا که خداوند اخلاق آنان را نیکو می سازد" .

    امروزه
    ، پژوهش های جامعه شناسان و روان شناسان نیز، حاکی از ارتباط مثبت سلامت
    روان و ازدواج است. درهمین زمینه ، مطالعات اداره بهداشت عمومی امریکا
    درسال 1980 نشان می دهد که بین سلامت روانی  و ازدواج ، ارتباط معنی داری
    وجود دارد. افراد متأهل درمقایسه با افراد مجرد در وضعیت بهتری از سلامت
    روانی قرار دارند. نشانه های نوروتیکی درمقایسه ، کمتر در آنها دیده می
    شود و درصد کمتری از آنها دربیمارستان های روانی بستری اند. همین فواید
    ازدواج و تشکیل خانواده ، یعنی ایجاد اخلاق نیکو در افراد ،  سلامت  و
    بهداشت روانی ، انس ، آرامش ، مودت ورحمت است که خانواده را بین دیگر
    نهادها ی اجتماعی ، ناهمانند و منحصر به فرد ساخته است به طوری که  از آن
    به عنوان ریشه ای ترین نهاد اجتماعی یاد می شود.

    نقش ازدواج و تشکیل خانواده درسلامت جامعه

    ازدواج
    و تشکیل خانواده ، نقش مهمی در تزکیه و بقای  جامعه دارد و تلاش در جهت
    استحکام آن ، زمینه را برای سلامت اخلاقی  و سعادت عمومی جامعه فراهم می
    سازد . چرا که ازدواج مشروع جلوی بی بند و باری ، هرج و مرج و آشفتگی های
    جنسی را می گیرد و پسران و دختران جوان را وا می دارد که در چارچوب قواعد
    و اصول مشخصی ، به زندگی اجتماعی تن دردهند.

    ازدواج و تشکیل خانواده
    برای انسان ها یک نیاز طبیعی است که از فطرت و آفرینش ویژه ی آنان سرچشمه
    می گیرد و نباید آن را یک قرار داد متعارف اجتماعی تلقی نمود که درصورت
    عدم تحقق آن ، آسیبی به نظام اجتماعی وارد نمی شود؛ بلکه برعکس، هرگونه
    آسیب به این بنیان مقدس ، پیامدهایی را در تحول ساختار کلی جامعه و نظام
    ارزشی و فرهنگی آن به دنبال دارد.

    خانواده از آن رو که زیربنا و
    ریشه ی همه ی نهاد های اجتماعی است ، قدرت مندترین کانون اثر گذاری و
    مؤثرترین مرکز برای سامان دهی یا نابسامانی اجتماع وعامل تشکل و سیستم دهی
    به جامعه است. هر گونه تغییر مثبت یا منفی در خانواده ، در جامعه ی بزرگ
    انسان ها تأثیر مستقیم و مؤثر دارد. ثبات یا بی ثباتی خانواده ، مستقیماً
    برثبات یا بی ثباتی جامعه تأثیر گذار است. جوامعی که در آن ارزش ها در
    خانواده متزلزل گردد، بی شک ارزش های اخلاقی درجامعه ی کلان سقوط خواهد
    کرد. خانواده و جامعه آنچنان به هم وابسته اند که فرآیندهای اساسی اجتماعی
    بدون حضور خانواده، شکل واقعی خود را پیدا نخواهد کرد. فرایندهایی چون
    همکاری، سبقت جویی ، ستیزه جویی، همانند سازی ، سازش ، فرمانروایی ، سلطه
    پذیری و ... همه وهمه ریشه در خانواده دارند؛ و این مورد تأیید جامعه
    شناسان و روان شناسان اجتماعی است. پایه و مبنای شرافت انسانی ، خود خواهی
    و خود مداری ، پذیرش انحراف ، سرقت ، تقلب و... همگی نشأت گرفته از
    خانواده است و این ، مورد تأیید جرم شناسان و آسیب شناسان اجتماعی است.  و
    بالاخره ریشه های اساسی رشد یا پس افتادگی اجتماعی ، صعودها و سقوط ها،
    سامان داری یا نابسامانی های اجتماعی و ... را باید در خانواده جست وجو
    کرد.

    بیشتر حرکت های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی از خانواده آغاز شده
    و درجامعه موج آفرینی می کنند . برهمین اساس، همه ی ادیان الهی به ویژه
    اسلام ، خانواده را مؤثرترین راه برای هر گونه تغییر و تحول در بافت
    فرهنگی و اجتماعی جامعه می دانند. زیرا از یک سو خانواده ، خود مرکز تعامل
    و تأثیر متقابل افراد بر روی هم است و تجربیات و آگاهی های فرد در خانواده
    ، در شکل دهی نقش اجتماعی او بیشترین تأثیر را دارد. و از سوی دیگر،
    هرکدام از افراد خانواده ، پس از ورود به جامعه، درهم فرو می روند و بر
    یکدیگر تأثیر متقابل گذارده ، آرمان ها و عقایدشان درهم می آمیزد و حاصل
    این فعل و انفعالات به صورت یک طرز فکر، یک  اندیشه ی اجتماعی و در نها یت
    به شکل یک سیستم فرهنگی درمی آید.

    واضح است اگر خانواده از سلامت
    کافی برخوردار نباشد ، افراد بیمارگونه ی خانواده نیز پس از ورود به جامعه
    و کنش متقابل اجتماعی  با سایرین ، بیماری خویش را به دیگران سرایت داده،
    ساختار جامعه را از هم فرو می پاشند؛ و گاهی ممکن است یک رفتار نامعقول و
    غیرمعقول اجتماعی ، در اثرهمین تعاملات به صورت یک رفتار پسندیده ، در
    جامعه ظهور کند.همین طور اگر خانواده های یک جامعه ، بهنجار و متعادل
    باشند، جامعه نیز از سلامت واقعی بر خوردار خواهد بود.

    اسلام نیز
    کارخود را از خانواده شروع کرده است. چنانکه پیامبر اسلام – صلی الله علیه
    وآله – تبلیغ علنی خود را در آغاز رسالت ، از خانواده و عشیره اش آغاز کرد
    و درتداوم آن ، کار تبلیغ  و توسعه ی جامعه ی اسلامی را از درون خانواده ی
    خویش و با تربیت انسان هایی وارسته چون فاطمه ی زهرا، امام حسن و امام
    حسین – علیهم السلام – ادامه داد. و به این ترتیب هر کدام از ائمه اطهار
    –  علیهم السلام – نیز، قبل از هراقدام ، ا ز خانواده ی خود شروع کردند.

    با
    اندک تأملی درسیره ی آن بزرگواران د ر نحوه ی ازدواج ، تربیت فرزند، نوع
    ارتباط با همسر و فرزندان و همچنین وصایا و سفارشات آنها به اهل بیت خود،
    به خوبی درمی یابیم که این بزرگ مردان تا چه اندازه به اهمیت خانواده  و
    تأثیر غیرقابل تردید آن برجامعه عنایت داشته اند.

    البته ناگفته
    نماند، در سلامت یا فساد جامعه ، نقش دیگر کارگزاران اجتماعی مانند
    نهادهای مذهبی و وسایل ارتباط جمعی را نمی توان نادیده گرفت . اما بنابر
    پژوهش های جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی ، در این تأثیر گذاری ،
    نهاد خانواده  درصد قابل توجهی را به خود اختصاص داده است که آن را از
    میان دیگر کارگزاران اجتماعی متمایز می سازد.

    بنابراین " برای تشکیل
    یک جامعه ی آرمانی ، تأسیس خانواده های آرمانی ضرورت دارد و خواستاران
    جامعه ی ایده آل ، باید به تشکیل خانواده های ایده آل بپردازند.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:16 عصر | نظرات دیگران()

    نیمه ی گمشده !

    معیارهای ازدواج ( قسمت اول )

    نیک
    بختی میّسر نخواهد شد مگر آن که دختران و پسران را با انتخاب صحیح آشنا
    سازیم و به عنوان پیشگیری به آنان بیاموزیم که چگونه انتخابی صحیح ، درصد
    خطر پایین تری خواهد داشت. در جامعه باید آگاهی لازم در مورد معیارهای
    ازدواج در اختیار جوانان قرار گیرد تا با گامهایی استوارتر، دستیابی به
    شادی و آرامش و تعادل را تجربه کنند و زمانی که تصمیم می گیرند نیمه گمشده
    خود را بیابند با آگاهی و دانایی، راه صحیح را شناخته و برگزینند؛ چرا که
    انتخاب درست راهی جهت پیشگیری از مشکلات پس از ازدواج خواهد بود.

    افلاطون
    در باب فلسفه ازدواج و چرایی یکی شدن دو جنس مخالف در جریان زندگی ،
    داستانی تمثیل گونه دارد. در زمانهای بسیار قدیم، در ابتدای خلقت بشر،
    انسانها دارای کالبد ترکیبی از زن و مرد بودند. (هرمافرودیت، موجود هم نر
    و هم ماده که به نوعی در نظریات برخی روان شناسان نیز با تعابیر خاص
    مشاهده می شود) کالبدی که دو سر داشت و  درست مثل دو انسان کامل در کنار
    هم  قرار گرفته بود. لذا موجودی بود پرقدرت، توانمند و بی رقیب و به جهت
    همین اقتدار بی رقیب مورد حسادت خدایان بزرگ یونان قرار گرفت. ( می دانید
    که یونیان باستان معتقد به چند خدایی بودند. بدان معنا که برا ی هر چیز
    خدایی با ظاهری که برای آن پدیده بخصوص متناسب می دانستند در نظر می
    گرفتند) تا آنجا که خدایان تصمیم گرفتند با هر ترفند ممکن این قدرت را از
    انسان بگیرند . پس با ترفندی همچون صاعقه ، انسان قدرتمند را از وسط به دو
    نیم کردند به طوری که زن و مرد وجودی انسان از هم  تفکیک شد. زن مخلوقی
    مستقل شد و مرد موجودی دیگر. از همان زمان انسان قدرتمند، توانایی افسانه
    ای و بی رقیب خود را از دست داد. پس از مدتی برای بازپس گیری آن قدرت از
    کف داده، به این نتیجه رسید که برای بازگشت به آن دوران پر شکوه و جلال می
    بایست دوباره نیمه از دست رفته خود را پیدا کند و در پناه اتحاد با آن
    نیمه به عزت و اقتدار گذشته بازگردد. در جستجوی یافتن همراه زندگی، هرگاه
    نیمه گمشده اصلی خود را به دست آورد به همان قدرت و شکوه بازگشت و سعادت و
    کامیابی را در زندگی تجربه کرد و اگر نیمه ای را برای خود برگزید که متعلق
    به کالبدی دیگر بود، روی آرامش و خوشبختی را ندید. شاید ضرب المثل معروف
    فارسی که «فلانی تکه فلانی نیست» ریشه در همین گونه داستان ها داشته باشد
    . خداوند نیز در قرآن می فرماید : « از نشانه های خلقت آن است که برای شما
    از جنس خودتان آفریدیم تا در کنار آنان به سکون و آرامش در آیید و بین شما
    رحمت و صمیمیت قرار داد که در این کار نشانه هایی است برای افرادی که اهل
    فکر و اندیشه هستند». برگزیدن وصله ناجور برای شرکت  در زندگی نتیجه اهداف
    انحرافی است که برای ازدواج در نظر می گیریم. اهدافی مثل داشتن پول و ثروت
    و یا زیبایی طرف مقابل بدون در نظر گرفتن سایر معیارهای تعیین کننده، یا
    دارا بودن عنوان و مدرک تحصیلی بخصوص مثل تاجر، دکتر و ... .

    .

    گاهی ازدواج نادرست بر مبنای جلب رضایت خانواده و یا اطرافیان صورت می گیرد یا عقاید نادرستی که در مورد حق برتری ازدواج پسرعموها با دخترعموها بین
    برخی اقوام ایجاد شده است، (حتی با وجود مخالفت های فراوان علم ژنتیک در
    خصوص ازدواج فامیلی و احتمال مشکلات وراثتی و ژنتیکی ناشی از آن) و ... .گاهی ازدواج با هدف بهره کشی صورت می گیرد.
    مثل نگهداری  از فرزندان ازدواج اول و یا صرفاً انجام امور منزل و وظایف
    مخصوص خانه داری، یا نگهداری از سالمندان ساکن در خانواده و مراقبت و
    پرستاری از آنها مثل مراقبت از مادر بیکار و از کار افتاده، بدون توجه به
    اینکه برای انجام این امور می توان از افر اد دیگر نیز استفاده کرد.گاهی نیز ازدواج یا انتخاب بر مبنای دلسوزی شکل می گیرد که بدترین و خطرناک ترین شکل ازدواج است چرا که احساس ندامت و پشیمانی به احتمال فراوان گریبانگیر فرد خواهد شد.

    اما معیارهای اساسی و صحیح انتخاب زوج کدامند؟
    به عبارت واضح تر چه شرایط یا عواملی را مد نظر قرار دهیم تا انتخاب صحیح
    را صورت داده از بروز اختلاف و درگیری های آتی پیشگیری کرده باشیم در
    اینجا این معیارها را بر می شماریم»

    تناسب سنی

    یکی از سؤالات
    اساسی و بحث انگیز در زمینه معیارهای ازدواج ، اختلاف سن صحیح و مناسب بین
    زن و مرد ، به عنوان ارکان تشکیل دهنده هسته خانواده است. بسیاری از
    جوانان می پرسند اختلاف سنی تا چه حد در میزان تفاهم مهم است و یا اصولاً
    چند سال اختلاف سن مشکل جدی ایجاد نمی کند؟

    در خصوص اختلاف سن بسیار
    واضح است که مرد به عنوان تکیه گاه خانواده می بایست بزرگتر از زن باشد.
    اما در باب میزان این تفاوت در یکی از کشورها فرمولی را ارائه داده اند که
    طبعاً قطعی نیست. به این شکل که نصفِ سنِ مرد به علاوه هفت سال مناسب ترین
    سن برای دختر در حال ازدواج با آن مرد است. مثلاً مردی 34 ساله می بایست
    با دختری 24 ساله ازدواج کند. ( 24=7+17 نصف سن مرد).

    البته چنین
    فرمول هایی قطعیت ندارند ؛ زیرا در حیطه علوم انسانی و روابط افراد ،
    معیارهای بسیار زیاد و عناصر تعیین کننده دیگری وجود دارند که چنین فرمول
    هایی را تحت الشعاع قرار می دهند. برخی معتقدند مرد حدود 4 الی 5 سال
    بزرگتر باشد و تحقیقات جدیدتر برای فاصله سنی دامنه تغییراتی را در نظر می
    گیرند و معتقدند فاصله سنی بین 2 تا 6 سال بهتر است. اما بهترین سن ازدواج
    را برای دخترها بین (23- 18) سال و برای پسرها (28-24) سال تعیین کرده
    اند. بدین معنی که ازدواج در این سنین قدرت سازگاری و به طور طبیعی موفقیت
    بیشتر را در زندگی زناشویی به همراه داشته است . به هر حال واضح است که
    هماهنگی روانی – عاطفی و خلقی افراد بسیار مهم تر از اختلاف سن معین و
    تعیین شده است..

    بنیه اقتصادی

    داشتن
    شغل و امکان تأمین معاش خانواده از معیارهای اصولی است که هر مرد در شرف
    ازدواج باید حائز آن باشد. طبق قوانین و شرع و عرف ایرانی، تأمین مخارج
    خانواده و نیازهای اولیه و اساسی زندگی مثل خوراک، پوشاک و مسکن همسر و
    فرزندان، آن هم بر طبق شأن و منزلت زن از وظایف و مسئولیت های اجتناب
    ناپذیر مرد است. بدون شغل و کار مناسب، بدون درآمد و با تکیه بر اموال و
    دارائی خانواده و  والدین چگونه می توان زندگی شاد و سالمی را پایه ریزی
    کرد ؟

    شروع زندگی با مردی که کار ندارد، تنها به امید آنکه در آینده
    شغلی خواهد داشت چندان منطقی نیست. اگر این اتفاق نیفتاد، اگر حتی با وجود
    تحصیلات و توانایی، کاری درآمدزا پیدا نشد چه باید کرد؟ مسئله ، نوع کار
    نیست. اگر چه بهتر است شغل مناسب با شخصیت، مقام و توانائی های فرد
    باشد،اما لازم نیست به بهانه ی یافتن شغل متناسب با شأن و منزلت تحصیلی و
    خانوادگی، از انجام کارهای سالم و منطقی سرباز زد.

    اصالت خانوادگی

    بزرگترین
    سرمایه دختران و پسران جوان، اصالت خانوادگی و داشتن رشد فکری، عقیدتی و
    اخلاقی است. خانواده اصیل و توانا، ایمان، اخلاق نیکو و راه درست زندگی را
    از ابتدا در تربیت فرزند مد نظر قرار می دهد. والدین نیکو، الگوهای بسیار
    مناسب در پروراندن فرزندان نیک سرشت و توانا خواهند بود. فرزندان خانواده
    های اصیل می آموزند در هنگام سختی ها صبر پیشه کنند و حفظ عصمت و آبروی
    خود را بر هر چیز مقدم بدارند.

    اعتقادات و مذهب

    دین به عنوان عاملی
    درونی، در برگیرنده تمامی شئونات زندگی فردی و اجتماعی انسان است. به طوری
    که به عنوان مهم ترین و برترین عامل ایدئولوژیک به انسان می آموزد چگونه
    رفتار کند، در درون چگونه بیندیشد و در برون چگونه رفتار کند.دین و
    مذهب نسخه برتر رفتاری و عقیدتی ماست و مستحکم ترین عامل در پرورش و شکل
    دهی شخصیت و معیارهای خوب و بد ما و بیانگر شیوه زیستن یا به عبارتی چگونه
    زیستن
    است. از آنجا که دین ریشه در فطرت انسانی دارد حتی کسانی که در
    ظاهر به عناد با دین و دینداری معروفند در باطن خویش، در خلوت افکار و
    اندیشه ها و در ژرف ترین و بی پیرایه ترین افکارشان، تحت تأثیر مبانی فکری
    و عقیدتی ناشی از مذهب قرار دارند. پس دین و مذهب ، حتی میزان اعتقادات
    دینی و پایبندی به اصول عقیدتی مذهب، نکته بسیار مهمی در تفاهم و درک
    متقابل بین زوجین جوان خواهد بود. بدیهی است که معیارهای زندگی فردی که از
    درجه بالایی در پایبندی به اصول دینی برخوردار است، متفاوت از کسی خواهد
    بود که آن درجه از اصول را در رفتار و شیوه زندگی قائل نیست.

    ادامه دارد ...

    در قسمت بعد به دیگر معیارهای ازدواج اشاره می کنیم.

  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:15 عصر | نظرات دیگران()

    سبز ترین فصل زندگی

    امام صادق علیه السلام وجوانان

    سبز

    نگاه
    مهربان امام صادق(ع) به جوانان، همراه با بزرگداشت ‏شخصیت، تکریم
    استعدادها و صلاحیت‏ها، احترام به نیازها و توجه به قلب‏هاى ‏پاک و زلال
    آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوى امام(ع) فرایند عملکرد و رفتار متین ،
    محبت‏آمیز ، حکیمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود ، بدان حد که
    سخنش بر اریکه دل آنان مى‏نشست، زیرا گرایش جوان به خوبى، نیکى و زیبایى
    بیشتر و سریعتر ازدیگران است. پدیده‏اى که امام بدان اشاره نموده
    مى‏فرماید: «انهم اسرع الى کل خیر» (1) جوانان زودتر از دیگران به خوبی ها
    روى مى‏آورند.

     

    رفتار و سخن امام صادق(ع) ترجمان حقیقى این گفته رسول خدا(ص)است که فرمود: «اوصیکم بالشبان خیرا، فانهم ارق افئده‏» (2) سفارش مى‏کنم شما را که، با جوانان به خوبى و نیکویى رفتارکنید ، چرا که آنان نازک دل و عاطفى‏ترند.

     

    از
    جمله، یکى از یاران امام به نام «مؤمن طاق‏» (3) براى پیام‏رسانى و تبلیغ
    دین، مدتى را در شهر بصره گذراند. وقتى که به‏مدینه بازگشت، خدمت امام
    صادق(ع) رسید، حضرت از او پرسید: - به بصره رفته بودى؟ - آرى! - اقبال
    مردم را به دین و ولایت چگونه دیدى؟ - اندک است! مى‏آیند ولى کم!! امام در
    جواب فرمودند:جوانان را دریاب، زیرا آنان به نیکى و خیر از دیگران ‏پیشتازترند. (4)

     

    عصر
    جوانى « فرصت نیکو » و « نسیم رحمت ‏» است که باید به خوبى ازآن بهره جست
    و با زیرکى، ذکاوت و تیزبینى آن نعمت‏ خداداد راپاس داشت; زیرا که این
    فرصت، «ربودنى‏» و «رفتنى‏» است و ضایع ساختن آن، چیزى جز غم، اندوه و
    پشیمانى را براى دوران پس‏از آن به ارث نمى‏گذارد. زندگى کوتاه است و فرصت
    زودگذر! تنها سرمایه‏ گران بهاى ما وقت است که بازگشتى ندارد ، از این رو
    بزرگترین فن‏ بهتر زیستن، بهره جستن از فرصت هاى بى‏نظیرى است که برما
    مى‏گذرد. این سخن امام صادق(ع) را باید جدى گرفت: «من انتظر عاجلة الفرصة
    مواجلة الاستقصاء سلبته الایام فرصته،لان من شان الایام السلب و سبیل
    الزمن الفوت‏» (5) به هرکس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت
    کامل آن‏را تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا کار
    ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

     

    آدمى با ورود به
    دوران جوانى به دنبال «هویت‏» جدیدى مى‏گردد ، آن احساس نسبتا پایدار از
    یگانگى خود ، از این که: «من که هستم ‏و که باید باشم؟» که دستیابى به آن،
    به فرد امکان مى‏دهد که‏ارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه
    تنظیم کند.

    در
    شکل‏دهى هویت جوان ، «معرفت دینى‏» نقش مهمى را ایفا مى‏کند و درواقع، دین
    مى‏تواند تکیه گاه جوان و رهایى دهنده او از این‏بحران باشد; البته
    «دانش‏»، «کار و تلاش‏» نیز در ساماندهى‏ هویت او کارساز است.

     در
    این مرحله هویت‏یابى نقش «آگاهى و بینش‏» بسیار مؤثر وکارساز بوده، بر «
    رفتار و عمل‏ » تاثیر دارد ، در این دوران، ممکن است‏ سرگردانى در هویت‏
    سبب گردد که جوان نسبت ‏به کیستى خود و نقش اجتماعى خود دچار تردید گردد و
    این شک ضمن برهم زدن ‏هماهنگى و تعادل روانى، او را به «بحران هویت‏»
    بکشاند ، بحرانى که جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل، الگوهاى
    رفاقت، رفتار و تمایل جنسى، تشخیص مذهبى، ارزش هاى‏اخلاقى و تعهد گروهى با
    تردید و شک خواهد نگریست. در شکل‏دهى هویت، «معرفت دینى‏» نقش مهمى را
    ایفا مى‏کند و درواقع، دین مى‏تواند تکیه گاه جوان و رهایى دهنده او از
    این‏بحران باشد; البته «دانش‏»، «کار و تلاش‏» نیز در ساماندهى‏ هویت او
    کارساز است. (6)

     

    بنابراین، جوان باید رنگ خدایى گیرد تا
    هویتش خدایى گردد،«دین‏» همان «رنگ خدا» است که همگان را بدان دعوت
    مى‏کنند: (صبغه‏الله و من احسن من الله صبغه) (7) ; رنگ خدایى (بپذیرید!)
    وچه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟

    امام صادق(ع) درباره آیه
    فوق‏مى‏فرماید: «مقصود از رنگ خدایى همان دین اسلام است.» (8) دین به
    انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ مى‏دهد ، چراکه آدمى داراى عطشى
    است که فقط با پیمودن راه خدا فرومى‏نشنید (9) ; از این رو امام صادق(ع)،
    یادگیرى بایدها و نبایدها و اندیشه‏هاى سبز دین را از ویژگی هاى دوران
    جوانى مى‏داند. (10) و گاه نسبت‏به آن دسته از جوانانى که « علم دین ‏»
    نمى‏دانند و درپى‏آن نمى‏روند ، رنجیده خاطر مى‏گردد. (11) دین اسلام،
    همان روش زندگى است که میان زندگى اجتماعى و پرستش‏خداى متعال پیوند
    مى‏دهد و در همه اعمال فردى و اجتماعى براى‏انسان مسوولیت‏ خدایى ایجاد
    مى‏کند ، که این مجموعه عقاید و دستورهاى علمى، اخلاقى، سبب خوشبختى انسان
    در این سرا و سعادت‏ جاوید در جهان دیگر مى‏شود.

    در
    اندیشه ی امام صادق (ع) باید دین صحیح را به جوانان آموزش داد تا آن ها
    راه درست را از ابتدا انتخاب کنند و زندگی آینده شان را بسازند.

     

     

    پی نوشت ها:

    1-
    بحارالانوار، ج‏23، ص‏236. 3- محمدبن على بن نعمان، معروف به «احول‏» و
    «مؤمن طاق‏» ازبزرگان شیعه و از یاران دانشمند امام صادق(ع) و امام
    کاظم(ع)بوده است. خاطره مناظرات اوبا ابوحنیفه زیبا و ماندگار است. همچنین
    امام صادق(ع) او را دوست مى‏داشت. (رجال الشیخ، شیخ‏طوسى، انتشارات جامعه
    مدرسین، ص‏296; منتهى المقال، ابوعلى‏حائرى، انتشارات آل‏البیت، قم، ج‏6،
    ص 135 و136.) 4- بحارالانوار، ج‏23، ص‏236 و237. 5- همان، ج 78، ص 268. 6-
    روانشناسى نوجوان، اسماعیل بیابانگرد، ص‏133 و123;روانشناسى رشد با نگرش
    به منابع اسلامى، دفتر همکارى حوزه ودانشگاه، ج 2، ص 998 992; جوان و
    رسالت‏حوزه، تعریف جوانى،میرباقرى، کانون اندیشه جوان، ص 30. 7- بقره، آیه
    138. 8- اصول کافى، ج 2، ص 14. 9- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، خطبه
    124، ص 122. 10- امام صادق(ع) مى‏فرماید: «الغلام یلعب سبع سنین، یتعلم
    سبع‏سنین، یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین‏»; فرزند، در هفت‏سال‏نخست‏بازى
    نماید، در هفت‏سال دوم آموزش یابد و در هفت‏سال سوم(جوانى) حرام و حلال را
    فراگیرد. (وسایل الشیعه، ج 15، ص 194.) 11- امام مى‏فرماید: «لو اتیت‏بشاب
    من شاب الشیعه لایتفقه‏لادبته‏»; (تحف العقول، حرانى، ص 302.

    منبع:  ماهنامه کوثر- با تغییر

    تنظیم برای تبیان:داوودی

     

    مقالات مرتبط :

    قدرش را بدان تا از دست نرود

    فرصتی که تکرار نمی شود

    زندگی منهای خدا

    راهی برای نفوذ در جوانان



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:15 عصر | نظرات دیگران()

    دختران و ارتباط با جنس مخالف

    دختر

    در
    این مقاله به برسی وظیفه ی دختران در ارتباط با جنس مخالف می پردازیم
    .البته این رهنمودها کلی بوده و پسرها هم می توانند از آن استفاده کنند.
    اما روی صحبت ما بیشتر با دخترانی است که در آینده باید مادرانی موفق و
    پاکدامن باشند تا فرزندانی پاک و سالم تربیت کنند :

     

    اگر
    صمیمیت، رفاقت، محبت و مهرورزى... بنیاد ارتباط با جنس مخالف باشد ، این
    رابطه آسیب‏پذیر و چراگاه شیطان است. پس دختر در ارتباط با جنس مخالف باید
    متکبرانه برخورد کند تا از آفت‏هاى ارتباط که هر لحظه ممکن است خرمن عفت و
    پاکى‏اش را به خطر اندازد ، مصون بماند. ضمن تأکید مجدد بر حفظ حرمت
    انسانى، شما دختران عزیز را به رعایت مقررات دینى و اخلاقى در ارتباط ها،
    به ویژه رابطه با جنس مخالف، توصیه مى‏کنیم. مبادا با نگاهى آلوده و کلامى
    خلاف موازین شرعى، سرمایه انسانى و عفاف و حیا و کرامت انسانى خود را به
    خطر اندازید.

    اصل
    رابطه دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند
    کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی ، بخواهد
    به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و
    شرایط خاص خود باشد.

    منکر این نیستیم که یکی از نیازهای طبیعی انسان وقتی که به سن نوجوانی و بلوغ می رسد ، رابطه با جنس مخالف است. اصل وجود این نیاز و احساس طبیعی ، در همه انسان ها نهاده شده تا پسر و
    دختر انگیزه ی لازم را برای تشکیل زندگی مشترک داشته باشند . شدت
    این انگیزه به حدی است که آنها را از خانواده خود جدا می کند و آماده می
    کند تا با وجود همه مشکلات و سختی ها، در کنار هم باشند و سبب آرامش روح و
    روان یکدیگر گردند.

     

    بنابر این اصل رابطه دختر و
    پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند کرده است زیرا
    اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی ، بخواهد به طور کامل
    ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود
    باشد. افراط و تفریط و پیروی نکردن از توصیه های عقل و شرع، نه تنها در
    مسیر ارضای این نیاز ، مانع ایجاد می کند ، بلکه تأثیرات مخربی در دیگر
    زمینه های زندگی انسان ایجاد می کند.

    اگر می پرسید  چرا در وجود ما
    غریزه و نیازی قرار داده شده است که آنقدر باید مهار شود؟ و در صورت عدم
    مهار دردسر ساز است؟در جوابتان باید بگوئیم :

    - خیلی چیزها در ما
    گذاشته شده است ولی ما باید به کمک عقل استفاده صحیح و معتدل از آن را یاد
    بگیریم مثلا در ما قوه خشم و غضب هم گذاشته شده است آیا باید با همه با
    عصبانیت و خشم رفتار کنیم یا باید عصبانیت و خشم رادر جای خود استفاده
    کنیم. یا ما قدرت بر دیدن وشنیدن داریم آیا مجازیم هر چه را هر چند به ضرر
    ما باشد ببینیم و بشنویم؟ قطعا پاسخ شما منفی خواهد بود.

    در مورد
    ارتباط دختر و پسر نیز این احساس در ما وجود دارد و غیر قابل انکار است
    ولی باید با این احساس عا قلانه برخورد کرد و از افراط و تفریط  اجتناب
    کرد.

    ارتباط

     

    اسلام
    به طور کلی (خواه دختر و پسر یا زن و مرد نامحرم) به منظور حفظ عفت عمومی
    ،هر گونه ارتباط نامشروع با نامحرم اعم از سخن گفتن از روی هوس، نگاه
    ناپاک ، تماس بدنی و ... را ممنوع کرده و بر حیا و عفت و پاکدامنی تأکید
    نموده است.

    پیامبر اکرم(ص) سخن گفتن زن با مرد نامحرم را نهی کردند و فرمودند: "هر
    مرد ی که با زن نامحرمی دست دهد ، دچار غضب الهی شود و هر کس با زن
    نامحرمی همراه شود و در جای خلوتی قرار گیرد ، در زنجیری از آتش قرار
    خواهد گرفت
    ".(1)

     

     

     

    اسلام
    می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این
    طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن
    در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود .

    واقعیت
    آن است که غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری
    از رفتارهای انسانی را شکل می دهد و به گونه های مختلف ظهور و بروز دارد.
    اسلام که یک مکتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ازلحاظ روحى
    آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفیع
    انسانی و رستگارى را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری
    خود نیز دست یابند ، بنابراین با حساسیت ویژه  اما واقع بینانه و لحاظ
    کردن طبیعت و امیال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان ، قوانین و احکامى را
    جهت حفظ و نگهدارى فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روى وضع کرده است .

    از جمله آن احکام ، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است .این
    ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسى براى هدایت انسان ها فرستاده
    شده است که خالق فطرت وغریزه با تمامى استعدادهاى بهینه و ذخیره شده در
    انسان است .
    بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزه هاى شهوانى
    درانسان شود و موجب اختلال در نظم اجتماعی و بنیان خانواده شود و به آرامش
    روحى ، روانى و عفت عمومى ، صدمه وارد کند ، موردتأیید اسلام نیست . اسلام
    می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این
    طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن
    در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود .

    در
    بحث ارتباط با جنس مخالف  آسیب پذیری دختران و زنان بیشتر است .آنان حساس
    تر بوده و ممکن است تحت تاثیر احساسات خود قرار گیرند.به همین دلیل
    خانواده ها بخصوص در ایران بر روابط و رفت و آمدهای دختران خود حساس تر
    هستند. خود دختران نیز باید مراقبت بیشتری از گوهر وجودی خویش کرده و جسم
    وروح خود را سالم و پاکیزه نگاه دارند زیرا همانگونه که گفتیم آینده ی
    جامعه در گرو پاکدامنی مادران آن جامعه است.

    پی نوشت:

    1. بحارالانوار، ج 101، ص 32.

     

     

    منابع : کانون گفتمان قرآن

    کتاب تحلیلی تربیتی برروابط دخترو پسر درایران

    تنظیم برای تبیان :داوودی

     

    مقالات مرتبط :

    مهار خودنمایی،بدون خشونت

    دوست داشتن گناه است؟

    روابط نامرئی درارتباط دختروپسر

    ارتباط سالم دختر و پسر از کودکی



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:7 عصر | نظرات دیگران()

    ارتباط با خدا یا جوانی کردن؟!

    ارتباط با خدا

    نوجوان
    وجوان به عنوان عضوی از اعضای خانواده به شمار می آید . در صورت سلامت روح
    و جسمش ، خانواده در آرامش بسر می برد ، ولی اگر نوجوان در ورطه فساد و
    بزهکاری گرفتار شود ، خواه ناخواه خانواده آسیب می بیند . همانطور که حفظ
    سلامت اعضای بدن برای هر انسانی ضروری است ، هدایت و ارشاد نوجوان نیز
    برای پدر و مادر امری اجتناب ناپذیر است . نوجوان دارای نیازهای جسمی ،
    روحی ، فکری و مذهبی است . لذا او به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از پدر و
    مادر خود می خواهد که ابعاد گوناگون نیازهایش را پاسخگو باشند . درهمین
    رابطه ، تربیت دینی نوجوانان یکی از امور ضروری در هر خانواده است . در
    اینجا لازم است که نکات خاصی را که مربوط به تربیت دینی نوجوانان است ،
    بازگو کنیم .

    همانطور که می دانید رشد افکار مذهبی و علاقه به
    فضیلتهای اخلاقی می تواند در سنین نوجوانی به اوج خود برسد . بعضی از
    نوجوانان در این دوران ، تمایل دارند که نه تنها رفتار خودشان که اعمال
    دیگران نیز براساس خیر و مصلحت و درستی باشد . این افکار باعث می شود که
    از بی قیدی برحذر باشند و خود را از فساد دور کنند . گرچه در سن نوجوانی
    زمینه صفا و پاکی و خلوص درونی بیشتر است ، اما شک های مذهبی نیز در همین
    سنین آغاز می شود .

    آنها
    باید احساس کنند که امور مذهبی در زندگی کاربرد مثبت دارد و می توانند
    نیازهای روانی خود را نیز با استعانت از آموزه های دینی برطرف نمایند .

     نوجوانان
    وجوانان گاهی در اعتقادات خود و والدین شک می کنند . نوجوان می خواهد
    مطمئن شود که آیا آنچه را که تا به حال به دست آورده ، درست بوده یا خیر؟
    او می خواهد با دلایل عقلی و منطقی همه اعتقاداتش را رد و یا قبول کند و
    تفسیری نو از جهان هستی داشته باشد . البته گاهی از اینکه شک هایش را با
    دیگران مطرح کند ، نگران است . مشکل از همین جا بوجود می آید که
    نوجوان و جوان در شک های خود باقی بماند و این تردیدها در نهاد او تثبیت
    شود . خطر دیگر این است که او برای برطرف کردن شک های خود در امور دینی ،
    به افراد ناصالح و بی اطلاع رجوع کند .

    حال وظیفه مربیان
    و والدین در این خصوص چیست ؟ والدین و مربیان نقش بسیار مهمی در جهت دهی
    نوجوانان و جوانان در پیروی از اصول مذهبی و اخلاقیات پسندیده دارند .
    روابط آموزشی و مذهبی والدین و مربیان با نوجوانان ، می بایست براساس
    دوستی و محبت و استدلال شکل گیرد .

    ارتباط با خدا

    آن
    هاباید با شیوه درست اندیشیدن آشنا شوند و اعتقاد به مبانی دینی و جهان
    بینی توحیدی را باید براساس برهان عقلی به آنها ارائه کرد . دراین رابطه
    می توان کتب مناسبی را که جوابگوی سؤالات و شبهات نوجوانان و جوانان است ،
    به آنها معرفی کرد . البته شیوه طرح مسایل مذهبی با نوجوانان ، بسیار
    اهمیت دارد . موضوعات دینی باید به گونه ای بیان شود که آنها بتوانند
    آموزه های دینی را با زندگی روزمره خود تطبیق دهند . آنها باید احساس کنند
    که امور مذهبی در زندگی کاربرد مثبت دارد و می توانند نیازهای روانی خود
    را نیز با استعانت از آموزه های دینی برطرف نمایند . اگر تفهیم مسایل دینی
    ، با تجربه و عمل توأم شود ، در ضمیر نوجوان ، نقش می بندد . با ارشاد
    والدین و مربیان می توان نوجوانان را به این حقیقت رساند که دین با عقل و
    علم هماهنگ و سازگار است . در این صورت نوجوان پی می برد در دنیای امروز
    که علم و تکنولوژی با شتاب فزاینده به پیش می رود ، دین و مذهب ، مانعی
    برای تکامل و ترقی بشر نیست و حتی آموزه های دینی ، انسان را به پیشرفتهای
    علمی ترغیب می کنند .

    نوجوانان
    و جوانان باید با شیوه درست اندیشیدن آشنا شوند و اعتقاد به مبانی دینی و
    جهان بینی توحیدی را باید براساس برهان عقلی به آنها ارائه کرد .

    والدین
    و مربیان موظفند  در مواقع دعا ، دلیل علمی و روانی این نوع درخواست را
    ذکر کنند و اثرات نیایش را در زندگی و اعمال انسان توضیح دهند . برای
    نوجوان باید تفهیم شود که دعا عامل سکون و بی تحرکی نیست ، بلکه عامل حرکت
    است و به او امید و انگیزه می بخشد . هر انسانی نیازمند به یک تکیه گاه
    زوال ناپذیر و نیرومند است ، تکیه گاهی که در همه لحظات بتواند به آن پناه
    ببرد و از او کمک بخواهد . اعتماد نوجوان به مبداء هستی ، در وجودش تحولی
    ریشه ای و پایدار ایجاد می کند . و از تزلزل و تردید باز می دارد . به این
    شکل ، زندگی برای او ، معنای عمیق و با ارزشی می یابد و موجب اعتماد به
    نفس در او می شود .

     

    سایت صدای جمهوری اسلامی

    تنظیم برای تبیان: کهتری

     

    مقالات مرتبط

    غریزه هم مفید است

    فریب غرایز را نخوریم

    زندگی منهای خدا

    برای دنیا و آخرت

    جوانان طالب آرامش بخوانند!

    لطفا نوجوانتان را دین زده نکنید

    این جا جای تو نیست

    جوان در گفتار رهبری(2)



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:5 عصر | نظرات دیگران()

    کنترل خشم ،در این فصل گرم

    گرما

    بلد بودن مهارت کنترل خشم در گرمای تابستان حسابی می‏تواند از دعواهای احتمالی جلوگیری کند.

    ظاهراً
    هر فصلی گرفتاری‏های روان‏شناختی خودش را دارد؛ توی زمستان که باید فکری
    به حال افسردگی زمستانه کرد، توی تعطیلات عید هم افسردگی تعطیلات سراغمان
    می‏آید و وسط گرمای تابستان هم که کله‏ها آفتاب می‏خورد ، داغ می‏کند و
    ممکن است از کوره در برویم و افسار خشم مان را رها کنیم.

    اصلاانگار
    یکی از معضل‏های تابستان‏های داغ همین دعواهای تحت تاثیر جو است. اساساً
    دعواهای تابستانه یک جور استفاده از مکانیسم‏ دفاعی جابه جایی است. ما از
    هوای گرم اعصابمان خرد می‏شود و تلافی‏اش را سر هر بنده خدایی که توی اوج
    گرما به پست‏ ما می‏خورد در می‏آوریم. به هر حال،در هر فصلی که باشد
    بهترین راه پیروی از اصول مدیریت خشم‏ است که در بخش خانواده و زندگی
    مقالات زیادی در این موضوع بیان شده است.مانند :پیشنهادی برای غلبه بر خشم و شعله ای که می توان خاموش کرد.اما در این فصل بخاطر پائین بودن آستانه ی تحریک بهتر از به خودتان آماده باش بدهید!

    گرم
    شدن هوا فقط وضعیتی است که آستانه تحریک خشم ما را پایین می‏آورد پس در
    این فصل باید به خودمان آماده باش دهیم . بیشتر مراقب اعمال و گفتار خود
    باشیم .

    اولین قدم برای مدیریت خشم این است که همیشه یادمان
    باشد که خشمگین شدن می‏تواند چه ضررهایی به جسم و روان ما وارد کند این
    فهرست بلند بالای ضررها را بخوانید ، باشد که عبرت بگیرید و به بهانه گرم
    شدن هوای تابستان این‏قدر پرخاش نکنید.

    1- خراب کردن رابطه با دیگران

    خشمگین
    شدن و دعوا کردن می‏تواند رابطه ما را با آدم‏های دورو برمان تیره و تار
    کند . رابطه با دوستان، رابطه با والدین، رابطه با همسر، رابطه با
    زیردستی‏ها و بالادستی‏ها، رابطه  با معلم. پلیس، راننده تاکسی و هر کس
    دیگری که با او دعوا راه انداخته‏اید، می‏تواند به خاطر خشمگین شدن خراب
    شود.

    2- از دست دادن وقت

    واقعاً تا به حال
    فکر کرده‏اید به وقتی که به خاطر از کوره در رفتن‏ تلف کرده‏اید ، چقدر
    بیشتر از زمانی است که می‏توانستید با روش‏های مسالمت‏آمیز آن را پر کنید؟
    بدبختی اینجاست که فقط همان اوج دعوا نیست که وقت آدم را می‏گیرد؛ حالتی
    که ذهن عصبی بعد از اوج خشم تجربه می‏کند ، باعث می‏شود که ما نتوانیم
    کارمان را درست انجام دهیم و همین بیشتر وقت گیر است.

    عصبانیت و راه حل آن

     

    3- لذت نبردن از فعالیت‏های مورد علاقه

    وقتی
    که ما عصبی می‏شویم، دیگر نمی‏توانیم از کارهایی که قبلا برایمان لذت‏بخش
    بوده‏اند ، لذت ببریم. نه سینما رفتن، نه رمان خواندن، نه کوهنوردی، نه
    دوچرخه‏سواری، نه گپ و گفت با رفقا دیگر آن لذتی که همیشه داشته  است را
    نخواهد داشت؛ ضرر بزرگی است، نه؟

     

     

     

     

     

    4- بالا رفتن میزان خطا

    یک
    ذهن خشمگین نمی‏تواند روی چیزی تمرکز کند. اگر دانشجو هستید ، نمی‏توانید
    درس بخوانید ، اگر کار بدی می‏کنید مثل همیشه نمی‏توانید با مهارت کارتان
    را انجام دهید ، اگر راننده هستید احتمال تصادفتان می‏رود بالا و خلاصه هر
    کاری که قبلا مثل آب خوردن انجامش می‏دادید ، حالا از خوردن زهر سخت‏تر
    می‏شود.

    5- به هم ریختن بدن

    خشمگین شدن در
    کوتاه‏مدت شما را به نفس نفس می‏اندازد، فشار خون و ضربان قلبتان را بالا
    می‏برد، جریان خون پوست، کبد، معده و روده را به سیستم عصبی، قلب و عضلات
    می‏برد. سیستم گوارش را متوقف می‏کند ، سیستم ایمنی بدن را سرکوب می‏کند ،
    حرکت و گفتار را به صورت کاریکاتوری تند می کند ، عضله‏ها را سفت و
    چهره‏ها را قرمز می‏کند در بلندمدت هم آدم‏های عصبی سردرد می‏گیرند ،
    ناراحتی‏های گوارشی پیدا می‏کنند ، ممکن است آرتروز بگیرند ، اختلال پوستی
    می‏گیرند ، اگر بیمارند بیمارتر می‏شوند ، مشکلات قلبی پیدا می‏کنند و
    احتمال اعتیادشان هم می‏رود بالا.

     

    منبع :همشهری جوان

    تنظیم برای تبیان :داوودی

     

    مقالات مرتبط :

    آنچه باید خواند

    دیگر فریاد نکشید!

    کیش، مات در 8 حرکت

    آیا ابراز خشم‌ می‌تواند مناسب‌ و مفید باشد؟

    با آرامش در بحث ها پیروز شوید

    عصبانیت ممنوع!

    چگونه خشم خود را مهار کنیم



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:5 عصر | نظرات دیگران()

    محرم یا نا محرم ، تفاوت کجاست؟

    زن و مرد

    همه
    چیز از نه سالگی شروع شد از همان روزی که جشن تکلیف برایم گرفتند، مادرم
    از محرم و نامحرم گفت و اینکه باید جلوی نامحرم‏ها روسری سرم کنم. حجاب
    داشته باشم. خیلی دلم می‏خواست محرم و نامحرم را رعایت کنم. در همان عالم
    بچگی تا کسی می‏گفت یاالله... فوری می‏دویدم و روسری سر می‏کردم. یک روز
    که دایی مامان آمده بود دیدن مامان فوری دویدم تا روسری سر کنم. مامان
    خندید که دخترم دایی من، عموی من به شما محرم هستند . راستش گیج شده بودم
    و مادر مجبور بود که هر بار برای من توضیح دهد. بزرگ‏تر که شدم دیدم
    خیلی‏ها اصلاً مراعات نمی‏کنند دختر و پسرهای جوانی که حریم‏ها را رعایت
    نمی‏کردند. توی دانشگاه به هم دست می‏دهند. آن اول‏ها فکر می‏کردم هیچ
    اتفاقی نمی‏افتد. اما بعد دیدم که این روابط آسیب‏های فراوانی به بچه‏ها
    زد. متاسفانه خیلی از دخترها دچار مشکلات روحی شده بودند. احساس می‏کردند
    در این دوستی‏ها به آنها خیانت شده است و دائم عذاب وجدان دارند که کاش
    قدری به خودمان احترام می‏گذاشتیم.همان بچه‏هایی که می‏گفتند: بابا این
    حرف چیه؟ دختر و پسر فرقی ندارند. و حالا به ما می‏گفتند که خوش به حال
    شما که رعایت می‏کردید.

    کسانی
    که حریم و حدود را رعایت می‏کنند همیشه مورد احترام دیگران بوده و هستند و
    هیچ‏کس به خود اجازه نمی‏دهند به حریم شخصی آنها تجاوز کنند همیشه آرامش
    خیال دارند و «عزت نفس» آنها خدشه‏دار نیست.
    اسلام
    هیچ‏وقت برای زن و مرد محدودیت قائل نیست مگر اینکه به ضرر طرفین باشند.
    حتی صحبت کردن مرد یا زن نامحرم اگر با قصد لذت و شهوت نباشد. مانعی
    ندارد. چرا که اسلام می‏داند بعضی از این روابط به خواهش‏های نفسانی منجر
    می‏شود. همان خواهش‏هایی که امام علی علیه‏السلام  می‏‏فرماید: «شهوت‏ها و خواهش‏های نفسانی زهرهای کشنده‏اند
    روابط دختر و پسر به اقتضای غرایز خدادادی، و تمایلات جنسی آثاری به دنبال
    دارد. نظریات روانکاوی از جمله نظریه‏ی «هورنای» بر این حقیقت تاکید
    می‏کند که: «در اجتماعاتی که روابط آزاد دارند، بسیاری از احتیاجات روانی،
    شکل تمایلات جنسی پیدا می‏کند و به صورت عطش جنسی در می‏آید. نشریه‏ی
    آمریکایی «ایدرز داجست» درباره‏ی روابط بیش از حد دختران و پسران
    می‏نویسد: هر ساله 350 هزار دختر نوجوان آمریکایی در سن 15 تا 19 سال به
    سبب ارتباط نامشروع، آبستن شده است. که این عواقب همان ارتباطی‏هایی است
    که ابتدا فقط در حد دوستی بوده است.
    نگاه

    تمام
    دستورات دین آسمانی ما حکمتی دارند، و پشت هر حکم اندیشه‏ای خوابیده که
    هنوز به درک ما نیامده و باید سال‏ها تحقیق و پژوهش کرد تا به آن نتایج
    برسیم. یکی از این احکام، حکم محرمیت یا عدم محرمیت است. محرمیت نوعی حکم
    اعتباری است البته مبتنی بر مصلحت‏هایی که در بطن این حکم  نهفته است. یکی
    از آن مصالح ایجاد رابطه‏ای صمیمی  و درون قلبی میان دو نفر است که به سبب
    ایجاد چنین رابطه‏ای، عموماً احتمال سوء‏نیت و یا خیانت از بین می‏رود و
    از آن رو، دو نفر که با هم محرم هستند می‏توانند موهای سر و یا بدن هم را
    به شرط صحت نیت و عدم سوء‏ظن، ببینند. علاوه بر آن که رابطه نسبی یا مهری
    (از طریق خویشاوندی در ازدواج) یا رضاعی (شیر خوردن) رابطه‏ای خانوادگی
    بسیار نزدیک‏تر و عاطفی‏تر از روابط دیگران دارند به نحوی که پیوند آنها
    با یکدیگر از طریق ازدواج مفسده‏های گوناگون پزشکی، جسمی، عاطفی و روحی...
    دارد. لذا ممنوعیت و حرمت ازدواج با خواهر و مادر و برخی دیگر از محارم که
    در شریعت اسلامی مقرر شده است در سایر ملل نه حتی مسیحی و یهودی بلکه سایر
    نحله‏ها و فرقه‏ها وجود دارد حقیقت این حکم مانند بسیاری دیگر از احکام بر
    ما پوشیده است و چون ما از مصالح خود به نحو کامل با خبر نیستیم، خداوند
    در دایره معقولات ما تخفیفی داده و براساس لطف بی‏پایان خود، در چنین
    مواردی که جهل ما مانع رسیدن به حقیقت بوده، قوانینی را که در بردارنده
    سلامت روحی و اجتماعی ما است، قرار داده است. هر چند که به مرور زمان و
    تحقیقات گسترده، در زمینه‏های روان شناختی، پزشکی، مردم شناسی و ... پی به
    علل برخی از این احکام خصوصاً در حیطه‏ی مسائل حقوقی برده‏ایم اما راه
    بسیار طولانی است و ما نمی‏توانیم ادعا کنیم که همه چیز را درباره‏ی خود و
    تمایلات انسانی دانسته‏ایم. محرمیت میان انسان‏ها نیز براساس ویژگی‏های آدمیان و خاستگاه فطری ایشان از جانب خداوند متعال قرار داده شده است. محرمیت در اسلام بر سه گونه است:

    الف- محرمیت نسبی که براساس صلب و رابطه‏ی خویشاوندی است؛ مثل خواهر و برادر.

    ب- محرمیت مصاهره، محرمیتی که براساس زوجیت میان دو نفر و خویشان آنها ایجاد می‏شود مثل محرمیت داماد یا مادرزن و عروس با پدرشوهر.

    معلومات
    ما در مقابل مجهولات ما قطره‏ای در مقابل اقیانوس‏ها است. لذا با باور به
    خداوند حکیم و عالم و قادر مطلق که فیاض علی الاطلاق است در می‏یابیم که
    تمام دستورات الهی حتما دارای حکمتی است گرچه ما پی‏ به اسرار و حکمت‏های
    آن نبریم.
    ج- محرمیت به رضاع که براساس پدیدار شدن رابطه‏ی فرزندی، در اثر شیر خوردن با شرایط خاص خودش ایجاد می‏شود.

    حال
    در مورد محرمیت به مصاهره، فرض کنید که قرار بود داماد با مادرزن و یا
    عروس با پدرشوهر، نامحرم قملداد شده و چون دیگر مردم، موظف به رعایت حجاب
    می‏شدند، با چنین شرایطی، عملاً وظایفی برای مکلفین وضع می‏شد که خارج از
    عهده ایشان بوده و قادر به رعایت صحیح آن نمی‏بودند. از طرفی دیگر ایجاد
    رابطه محرمیت میان مادر زن و پدر شوهر برای داماد و عروس از نحوه محرمیت
    فرزندی است که تلنگری است برای ما، به خاطر حفظ احترامات و ایجاد اعتماد
    طرفینی و نهایتاً رابطه‏‏ای صمیمی میان خانواده و فرد جدید الورود. خداوند
    تعالی نیز با نظر به تمامی این مصالح، حکم محرمیت و یا عدم آن را به منظور
    خروج ما از سرگردانی قرار داد تا روابط انسان‏ها با یکدیگر دچار تزلزل
    نشده و نهایتاً آدمی به خاطر تمایلاتی که در وجودش نهان دارد به بیراه
    نرفته خود و جامعه را به تباهی نکشاند. در پایان باز هم تاکید می‏کنیم ما
    ضمن ارج نهادن به شناخت‏های عقلانی، به عجز و ناتوانی و محدودیت‏های
    ادراکات عقلانی اعتراف می‏کنیم .  لذا با باور به خداوند حکیم و عالم و
    قادر مطلق که فیاض علی الاطلاق است در می‏یابیم که تمام دستورات الهی حتما
    دارای حکمتی است گرچه ما پی‏ به اسرار و حکمت‏های آن نبریم.

     

    مجله شاهد جوان

    تنظیم برای تبیان: کهتری

     

    مقالات مرتبط

    هر چی مهرت بالاتر خوشبخت تر!

    توهین در خانواده!

    قابل توجه طرفداران چند همسری !

    ازدواج قبل از بلوغ!

    باز هم قصه ناز و نیاز

    عشق در اسارت نگاه

    دختر وپسر ، سودجویی یا تعهد؟



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:3 عصر | نظرات دیگران()

    زنت می شم ،به این شرط...

     شروطی برای زندگی مشترک

    قانون

    تنها
    21 سال داشت که با هزار امید و آرزو سر سفره عقد نشست و زندگی سرشار از
    عشق را آغاز کرد. می گفت : همیشه فکر می کردم بعد از ازدواج دنیای متفاوتی
    داشته باشم به همین خاطر روزی که سند ازدواج را امضا می کرد به همه چیز
    فکر می کرد غیر از جدایی و طلاق . امروز بیش از 22 سال ندارد اما مجبور
    است کوله باری از تجربه تلخ را با خود بر دوش بکشد .

    قاضی به وی
    گفته بود تنها می‌توانی لوازم شخصی و مقدار کمی از لوازم منزل را که با
    خود آوردی از شوهرت پس بگیری ، باور نمی‌کرد . اعتراض و فریادهایش به جایی
    نرسید چون خودش این‌گونه متعهد شده بود در آن هنگام که خودش را سوار بر
    ابرها می‌دید ، شوهرش هنگام عقد نکاح در سند ازدواج ذکر کرده بود زوجه حق
    مهر خود را ساقط کرده و او بی‌آن که بداند چیست ، آن را امضا کرده بود .
    قبل از ورود به بحث ابتدا به تعریف شرط می‌پردازیم .

    ***

    زوجه می تواند هنگام عقد نکاح شروطی را به شروط معمول عقد نامه اضافه کند .

    شرط : توافقی
    است که برحسب طبیعت خاص موضوع یا رضایت طرفین در ضمن عقد نکاح قید می شود
    بنابراین شرط، تعهدی است که ضمن تعهد دیگر درج می‌گردد و در اثر این امر،
    بستگی و روابط میان آن دو تعهد ایجاد می‌شود که شرط، صورت تعهد تبعی به
    خود می‌گیرد .

    شروط موجود در قباله ازدواج: ضمن
    عقد نکاح زوجه شرط کند هرگاه طلاق بنا به درخواست او نباشد و طبق تشخیص
    دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار
    وی نباشد ، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی
    با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل
    نماید.

     

    مواردی که زن می‌تواند حسب مورد از دادگاه تقاضای صدور اجازه طلاق کند ، به شرح زیر است :

    1-
    استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت 6 ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام
    او به تادیه نفقه و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت
    6 ماه نپردازد و اجبار او به پرداخت هم ممکن نباشد .

    2- سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل کند .

    3- ابتلای زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد .

    4- جنون زوج در مواردی که فسخ نکا ح شرعا ممکن نباشد .

    5- عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوجه به شغلی طبق نظر دادگاه صالح که منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد .

    6-
    محکومیت شوهر به حکم قطعی اعم از مجازات پنج سال حبس یا بیشتر و یا جزای
    نقدی‌ای که بر اثر عجز از پرداخت، منجر به پنج سال یا بیشتر حبس شود و حکم
    مجازات در حال اجرا باشد .

    7- ابتلای زوج به هرگونه اعتیادی که به تشخیص دادگاه به‌ اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کرده و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد .

    8-
    زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند. تشخیص ترک زندگی خانوادگی و
    تشخیص عذر موجه با دادگاه است و یا این‌که زوج شش ماه متوالی بدون عذر
    موجه از نظر دادگاه غیبت کند .

    9- محکومیت قطعی زوج بر اثر ارتکاب
    جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حدود و تعزیر بر اثر ارتکاب جرمی که
    مغایر با حیثیت خانوادگی و شوون زوجه باشد که تشخیص آن با دادگاه است .

    10- در‌صورتی که پس از گذشت 5 سال، زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر او صاحب فرزند نشود .

    11- ‌در صورتی‌که زوج مفقود‌الاثر شود و ظرف مدت 6 ماه پس از این‌که زن به دادگاه مراجعه کرد، از او خبری نشده باشد .

    12- زوج، همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت نکند .

     

    علاوه
    بر شروط دوازده‌گانه، زنان می‌توانند شروط دیگری را نیز به شوهر خود
    پیشنهاد کنند مانند حق تحصیل، حق انتخاب مکان سکونت، حق اشتغال و ... چرا
    که دیگر بسختی می‌توان شخصی را یافت که در حال حاضر معتقد به لزوم تحول در
    حقوق زن در ایران نباشد .لذا شاید مناسب باشد حال که تغییرات قانونی در
    حقوق زن به دلایل مختلف با اشکالات متعدد روبه‌رو شده است و بسیار کند پیش
    می‌رود، پیشنهاد کرد که بخشی از این تحول، از راه توسعه شروط ضمن عقد در
    سند‌های نکاح انجام شود .

     

    قانون با ارائه یک الگوی واحد در
    تشکیل ، ادامه ونحوه انحلال زندگی خانوادگی شاید نتواند پاسخگوی تنوع
    سلایق و عقاید، فرهنگ‌ها، موقعیت‌های اجتماعی و نیازهای مادی و معنوی
    افراد در جامعه امروزی باشد؛ در حالی‌‌که شروط عقد تا حد زیادی می‌تواند
    به این تنوع و این نیازها پاسخ مثبت دهد، بی‌آن‌که حرمت قانون شکسته شود،
    همچنین از ظاهر این امر می‌توان استنباط کرد که فلسفه درج این شروط معضل
    در نکاح نامه چیزی نیست جز حمایت از زن و حفظ موجودیت خانواده و رعایت
    پیش‌بینی‌های لازم برای پیشگیری از سوء استفاده از اختیار طلاق به‌دست مرد
    .

     

    البته این مقاله به هیچ وجه قصد ندارد به شما
    توصیه کند در ابتدا چنین شرطی را مطرح کنید اما ممکن است شرایط بعضی از
    افراد ایجاب کند که چنین شرطی را عنوان کنند . ما در این بخش به منظور
    اطلاع رسانی بیشتر شما را در جریان
    قوانین موجود می گذاریم .

    ادامه دارد........

      

    ندا پاک نهاد- وکیل پایه یک دادگستری

    تننظیم برای تبیان :داوودی

     

    مقالات مرتبط :

    مشکلات قضایی در خانواده

    بلوغ،ملاک سن ازدواج

    مردان و زنان ، بهره ای یکسان

    حق حضانت برای مادر

    آنچه عندالمطالبه است



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 7:1 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   6   7   8   9   10      >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    تفاوت عشق و دوست داشتن
    آماده ای برای ازدواج؟
    خدا خودش قول داده
    ازدواج نکنید اگر...
    نقش ها و وظایف همسران در به وجود آوردن خانواده ای شاد و سالم ( ق
    پیشنهاداتی برای توفیق خانواده ها و برخورد مناسب همسران با هم
    با همسرتان صادق باشید اما ...
    همسر خود را بشناسیم
    پیشرفت همسرتان و حمایت شما
    مهر من نثار تو
    قلبش را برای خود نگهدارید
    به ما شدن بیاندیشید
    همدل و همراه ،تا ته دنیا
    12نکته برای نجات زندگی مشترک
    حتما میدونی منظور منو
    [همه عناوین(92)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا