سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

 مادری برای آینده  

کمی دورترها را هم نگاه کنید (1)

پدر و مادر آینده

مبحث
انتخاب همسر طیف وسیعی از مطالب را در بر می گیرد که باعناوین مختلف و
رویکردهای متفاوت مورد بررسی قرار می گیرد.  در اینجا می خواهیم وسعت نظر
بیشتری پیدا کنیم و در زندگی ، کمی دورترها را ببینیم و افق دیدمان را تا سالهای متمادی پس از ازدواج گسترش دهیم.
وسعت نظری که به وسیله آن به هنگام همسر گزینی ، تنها همسر انتخاب نکنیم ،
بلکه یک مربی و یک پرورش دهنده برای فرزندان آینده مان انتخاب کنیم .

 

پرورش جسمانی فرزند در جسم مادر تنها بعد ظاهری و آشکار این پدیده شگرف است و پرورش بعد روحی و روانی انسانها نیز تا حد زیادی ریشه در وجود مادران دارد ، از
اینرو حضرت حق – جل و علا – زنان را تشبیه به کشتزار نموده است. مهمترین
مؤلفه یک کشتزار درجه حاصلخیزی آن است و هرزمین  بسته به درجه استعداد و
حاصلخیزی خود ، قابلیت پرورش انواع خاصی از محصول با کمیت و کیفیتهای
مختلفی را دارد. زنان نیز همینطورند ، مثل انواع کشتزارها خوب و بد دارند 
و  نقش مهمتر و والاتری نسبت به پدران در پرورش فرزندان دارند ،

همچنانکه جسم فرزند در جسم مادر رشد می کند و ریشه می گیرد ، روح فرزند نیز ریشه در خصوصیات روحی مادر دارد.

از اینرو محصول زمین طیب ، گیاه پاک و سالم است . و انتخاب همسر در واقع انتخاب کشتزار است ، کشتزاری برای پرورش فرزندان و معلمی برای آنها .

 

اگر
در زمینهای کویری ، درخت یا گیاهان سرسبز مشاهده نمی شود ، بدین خاطر است
که آن زمینها ، قدرت پرورش گیاهان سرسبز و پر محصول را ندارند ، زنان نیز
همینطورند ، آنانی که وجودشان همچون کویر خالی از صفات نیک و خصلتهای
پسندیده است، هیچگاه نمی توانند فرزندانی سالم و مفید تحویل جامعه بدهند .
عواملی همچون علم و معرفت ، فضایل اخلاقی همچون محبت ، صبر ، معنویت ،
شجاعت ، سخاوت ، عفت و حیاء و … موجب پرورش فرزندانی نیکو و عواملی همچون
جهل و حماقت ، رذایل اخلاقی همچون بی مهری ، کم حوصلگی ، حسادت ، غیبت ،
هرزگی ، یکدندگی ، کج خلقی و … موجب پرورش فرزندانی پژمرده و ضعیف و یا
مضر به حال خود و جامعه است .از اینرو بایستی خوب نگریست و تحقیق کرد و
اندیشید که این زمین ، چگونه زمینی است .

حضرت
علی علیه السلام به برادرش عقیل فرمود ، زنی را برای من در نظر بگیر که از
برجستگان و شجاع زادگان عرب باشد تا او را همسر خود گردانم و از او دارای
فرزندی دلاور و جنگجو شوم .عقیل به حضرت گفت : با فاطمه کلابی ازدواج کن
که در تمام عرب ، دلیرتر و شجاع تر از آباء و اجداد او نیست .(1)

از
دیگر معیارهای حاصلخیزی خاک ، سفتی یا سستی خاک است ،  هر چه خاک نرم تر
باشد، گیاه بهتر می تواند تنفس کند و ریشه هایش را گسترش دهد و شاداب تر و
قویتر شود . مادر باخلق و خوی نرم. بچه های خوش خلق و با استقامتی بار می
آورد و خلق عبوس بچه های پژمرده و ضعیف و ناتوانی تحویل جامعه می دهند که
اغلب هم ، غیر مفید از کار در می آیند .

 

فاکتور دیگر حاصلخیزی خاک ، عمق خاک زراعی است. عمق خاک زراعی مثل عمق سطح معرفت و
شعور زنان است وهر چه این عمق بیشتر باشد فرزندانی بهتر می توانند تربیت
کنند. زنهای بددل ، بی حیا و بدزبان و امثالهم را یا اصلاً        نمی شود
به صراط مستقیم آورد یا به سختی می توان آنها را تغییر داد ، فرزندانی هم
که از آنها به عمل می آیند تا حد زیادی خصوصیات مادرشان را به ارث می
برند.

 

تغییر دادن شخصیت همسر پس از ازدواج ممکن
اما کار مشکلی است.  نتیجتاً بهتر است فرد بجای اینکه بخواهد یک شخصیت
ناسالم و ضعیفی را  اصلاح کند و به سامان برساند ، دنبال یک شخصیت سالم
باشد . جوانان به هنگام انتخاب همسر بایستی بسیار تأمل کنند ،

آنها تنها همسری برای خویش انتخاب نمی کنند ، بلکه مادری برای فرزندان آینده خویش انتخاب می کنند

و اهمیت این موضوع انسان را وا می دارد تا بیشتر درباره خصوصیات و خصلتهای همسرآینده تحقیق و  تأمل نمایند .

 

مادر اولین معلم فرزند است پس یا درس محبت و معنویت می دهد یا درس شرارت و هرزگی و یا درس
بی خیالی و وقت گذرانی ، اما هیچ معلمی بیش از آنچه که می داند و بلد هست
نمی تواند بیاموزاند ، پس اگر می خواهید فرزندان آینده تان ، به صفات نیک
انسانی متصف شوند ابتدا معلم خوبی که مادرشان باشد را انتخاب کنید .

در مقاله بعد نگاهی داریم به ویزگی هایی که درانتخاب همسر ،به عنوان پدر آینده فرزندانمان باید مد نظر داشته باشیم.

      

پی نوشت:                                                                            

1- تنقیح المقال ، ج 3 ، فصل النساء ، صفحة 70

 

منبع: مدرسه علمیه نرجس

 

مقالات مرتبط

یک همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد

زیبایی و ماجرای ازدواج

سن ازدواج

زن بزرگتر از شوهر عیبی دارد

قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در شنبه 88/5/10 و ساعت 10:47 عصر | نظرات دیگران()

    ازدواج با همکار آری یا خیر؟

    همکار

     

    وقتی
    می شنو ند با همکارت ازدواج کرده ای دهانشان از ذوق آنقدر باز می شود که
    مکنونات قبلی شان را هم می توان دید: «خوش به حالت». به گمانشان بر اسب
    سفیدی سوار شده ای که هیچ سپاهی یارای پیاده کردنت را ندارد، چرا که تو
    همسفری داری متناسب و عشقی که از شباهت ها سیراب می شود، اما وقتی ورق بر
    می گردد تو همان سوار سیاه پوشی می شوی که فقط  گمان همراهی با همنشینی
    ایده آل را داشته ای.

     

    برای ازدواج کردن باید هنرمند بود، اینکه از میان جمعیت میلیونی شهر کسی را پیدا کنی که همفکر و هم عقیده ات باشد، چیزی جز هنر و مهارت نمی
    طلبد. این موجود ایده آل می تواند هر کسی باشد، شاید جوانی از دل فامیل یا
    شاید صد پشت غریبه. اما وقتی غریبه ها آشنا می شوند شباهت ها کار خودشان
    را کرده اند. بعضی ها می گویند اهل فامیل بهترین گزینه برای ازدواجند. ولی
    بعضی ها شعری می خوانند که «من از بیگانگان هرگز ننالم». اما آنها که
    اندیشه ای متفاوت دارند دنبال کسی می گردند که نه در فامیل و کوچه و
    خیابان که همنشینی روزانه در محیط کار است.

     

    در محل کار
    همه جور آدمی پیدا می شود. از مبادی آداب ترین افراد تا انسان های حراف.
    بعضی هم صورتی اند یا نارنجی، بعضی هم قرمز دو آتشه یا آبی. بعضی ها اما
    اهل صلحند و سر در لاک خویش می برند و با آنانی که از قماش جنجالند کاری
    ندارند. ولی نمی شود کاری کرد. بعضی وقت ها صورتی ترین آدم ها مفتون
    قرمزترین ها می شوند و آبی ها خواهان نارنجی ها. آنها فکر می کنند همانی
    را که در آرزوهایشان می پرورانده اند پیدا کرده اند کسی که بهترین همسفر
    تا آخر عمر است. اما علی اصغر احمدی روانشناس و صاحبنظر در امور خانواده
    در این باره آنقدر مستدل حرف زد که متقاعد شدیم آدم های محیط کار شباهت
    کمی به اصل وجودی شان دارند. او می گوید: آدم ها در محیط کار تنها لایه
    های ظاهری شخصیتشان را نشان می دهند ، نه تمام لایه ها را . ما همواره
    ماسک هایی همراه داریم که وقتی وارد محیط کار می شویم به چهره می زنیم تا
    ظاهری موجه داشته باشیم. به همین جهت وقتی از او خواستیم تا محاسن و معایب
    ازدواج با همکار را برایمان فهرست کند، اینگونه سخن آغاز کرد:

    «ازدواج
    با همکار تابع شرایط ازدواج مناسب است، یعنی باید معیارهای فرد مناسب در
    نظر گرفته شود و پس از آن براساس ملاک های مورد نظر انتخاب صورت
    بگیرد.برای همین قبل از ازدواج باید به شاخصه های مدنظرمان واقف باشیم و
    از تصمیم گیری صرف بر مبنای رفتار فرد در محیط کار پرهیز کنیم»

     اما
    روی دیگر سکه ازدواج با همکار را احمدی در وابستگی هایی می داند که چشم و
    گوش ها را بر واقعیت می بندند: «مراودات مستمر در یک محیط نوعی وابستگی را
    ایجاد می کند که وقتی پای ازدواج در میان باشد این وابستگی ها تشدید می
    شود. اینها موانعی بر سر راه انتخاب درست هستند».

     

     احمدی
    البته این موارد را مربوط به قبل ازدواج می داند چرا که به باور او
    مشکلات، بعد از ازدواج تازه رخ نمایان می کنند: «دو فرد همکار وقتی با هم
    ازدواج می کنند، یکسری ملاحظات نیز میانشان شکل می گیرد که تا پیش از این
    مورد توجهشان نبوده مثلاً وقتی خانمی ببیند شوهرش با یک زن گرم صحبت است
    از خود واکنش نشان می دهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته
    است.»

    بعضی وقت ها پول میان زن و شوهر فاصله می اندازد، این یک
    باور عمومی و البته واقعیتی است که احمدی هم آن را تایید می کند: «مسایل
    مربوط به درآمدها برای خیلی از زوجین مشکل آفرین است، به خصوص زمانی که می
    خواهند در هزینه های زندگی مشارکت داشته باشند. گاهی اوقات زن و شوهرهایی
    که محل کارشان هم یکی نیست درآمد همسر را وارسی کرده و در مورد اینکه چرا
    پولش را خرج زندگی نمی کند، از او بازخواست می کنند.این مساله زمانی حادتر
    می شود که یکی از زوجین بخواهند بخشی از درآمدش را به پس انداز یا تملکی
    شخصی اختصاص دهد».

     

    معایب ازدواج با همکار به اینجا ختم
    نمی شود، چرا که به گفته این روانشناس، دو همکار وقتی زن و شوهر می شوند ،
    حتماً مشاجرات و قهر و دعواهای خود را به محل کار هم می آورند این یعنی با
    خبر شدن تمامی همکاران از مسایل درون زندگی اما با این همه هستند زن و
    شوهرهای همکاری که نه تنها این مشکلات را ندارند که حتی این مسائل به
    مخلیه شان هم خطور نکرده این حادثه یک رویا نیست، بلکه همان چیزی است که
    احمدی به آن درک متقابل می گوید به گفته او زن و مردی که در عین همکار
    بودن با تفاهم در کنار هم عمر می گذرانند، اگر همکار هم نبودن حتماً چنین
    وضعیتی را تجربه می کردند.

     

    منبع: روزنامه ی دنیای اقتصاد- باتغییرمقالات مرتبط :
    ازدواج هایی روی آب
    ایده های اشتباه در ازدواج
    جایگاه عشق در ازدواج
    تو، آنی نبودی که من فکر می کردم!

    همسر ایده ال من



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در شنبه 88/5/10 و ساعت 10:45 عصر | نظرات دیگران()

    چرا عاشق می‌شویم؟

    عوامل موثر در شکل گیری نقشه عشق (1)

    قلب

    به
    راستی این‌چه  نیروی اسرارآمیزی است که ما را به سمت یک نفر می‌کشد و از
    فردی دیگر- که شاید به چشم یک شاهد بی‌طرف به همان اندازه خواستنی باشد-
    دور می‌کند؟

    شاید با زن و شوهرهایی برخورد کرده‌ باشید که ظاهرا از
    هیچ نظر به هم نمی‌خورند، اما در عین حال زندگی بسیار خوبی دارند، و شما
    هم نمی‌توانید بفهمید چرا ؟؟؟

     

    من چنین زوجی را می‌شناسم: یک
    مرد قوی هیکل که در گذشته ورزشکار بوده و در حال حاضر مربی یک تیم ورزشی
    است، و آخر هفته با دوست هایش به ورزش می روند  و فروشنده موفقی هم هست.
    همسر همین آقا، خانمی ریز نقش و آرام است که همه وقتش را در خانه
    می‌گذارند. او حتی برای صرف شام هم دوست ندارد از خانه بیرون برود!

     

    نقشه عشق

    در
    فرآیند انتخاب همسر، عوامل بسیاری دخالت دارند، اما طبق گفته جان‌ مانی،
    استاد برجسته روان‌شناسی و طب اطفال در دانشگاه چانزهاپکینز، یکی از
    آشکارترین آنها چیزی است که او آن را «نقشه عشق» می‌‌خواند: یک سری
    پیام‌های رمز شده در مغز که به ما می‌گوید به چه چیزی علاقه‌مندیم و از چه
    چیزی متنفر.

     

     این نقشه است که تعیین می‌کند ما از کدام رنگ
    مو، رنگ چشم، لحن صدا، عطر و تیپ خوش‌مان می‌آید. همچنین تیپ شخصیتی که ما
    را جذب خود می‌کند با این نقشه مطابقت دارد . مثلا این که ما از شخصیت تیپ
    گرم و دوستانه خوش‌مان می‌آید، یا عاشق افرادی می‌شویم که ساکت اما
    قدرتمند هستند همگی بستگی به نقشه ی عشق ما دارد.

     

    به طور
    خلاصه افرادی چشم ما را می‌گیرند و ما را به سمت خود می‌کشند که بیشتر به
    «نقشه عشق» ما بخورند. شاید برای‌تان جالب باشد بدانید این نقشه خیلی
    زودتر از آن چه که فکرش را بکنید در مغزتان شکل می‌گیرد؛ یعنی در همان
    سنین کودکی. قبل از اینکه شما 8 ساله شوید نقشه عشق در مغزتان شکل‌گیری را
    آغاز کرده است. حتما می‌پرسید چگونه؟

     

    تاثیر والدین

    در
    دوران کودکی مادرمان مرکز توجه ماست، و ما هم مرکز توجه او هستیم.
    بنابراین خصوصیات او تاثیر ماندگاری بر ما دارد، به ‌طوری که بعد از آن ما
    همیشه جذب کسانی می‌شویم که دارای چهره، تیپ، اندام، خصوصیات اخلاقی و حتی
    شوخ‌طبعی مادرمان هستند.

    به
    این نحو مادران ما- اولین عشق حقیقی در زندگی‌مان- بخش قابل توجهی از نقشه
    عشق ما را ترسیم می‌کنند. اگر مادرمان صمیمی و مهربان باشد، در بزرگسالی
    جذب کسانی می‌شویم که صمیمی و مهربان هستند. اگر مادرمان زنی آرام و
    قدرتمند باشد، شیفته قدرت روحی موجود در همسرمان خواهیم شد.

    من
    اغلب در سخنرانی‌هایم از زوج‌های حاضر می‌پرسم که چه‌ چیزی باعث شد آنها
    با هم ارتباط برقرار کنند. پاسخ‌های مختلفی می‌شنوم، مثلا اینکه  «همسر من
    مستقل و قوی است»، «من عاشق شوخ طبعی او شدم» و یا «حرف هاش مرا شیفته خود
    کرد». من حرف‌های آنها را باور می‌کنم، اما این را هم می‌دانم که اگر از
    آنها می‌خواستم مادرشان را توصیف کنند، شباهت‌های بسیاری بین همسر ایده‌آل
    آنها و «مامان»‌های شان پیدا می‌کردم!

     

    یک مادر بر فرزندان
    پسر خود تاثیر دیگری نیز دارد: او نه تنها در این مورد که چه خصوصیاتی در
    خانم‌ها آنها را جذب می‌کند سرنخ‌هایی به آنها می‌دهد، بلکه بر احساس کلی
    آنها نسبت به زنان نیز تاثیر می‌گذارد. بر این اساس اگر یک مادر، صمیمی و
    دوست داشتنی باشد، طبیعتا پسرانش فکر می‌کنند همه ی زن‌ها همین‌طورند آنها
    احتمالا تبدیل به عاشقانی گرم و پذیرا می‌شوند و در امور خانه فعال خواهند
    بود.

     

    برعکس، مادری که دارای شخصیتی خشک و ملال‌انگیز است و
    با این که گاهی اوقات حالت دوستانه‌ دارد اما ناگهان رفتاری سرد و خصمانه
    پیدا می‌کند، می‌تواند فردی پرورش دهد که در عشق خود مردد و ناپایدار 
    است. چرا که مادرش او را از عشق ترسانده است. چنین مردی از تعهد هراس دارد
    و ممکن است به همین دلیل رابطه عاشقانه‌اش را به هم بزند و از معشوق خود
    فاصله بگیرد.

     

    در حالی که مادر تا حد زیادی تعیین می‌کند که
    چه‌ چیزهایی در یک همسر ما را جذب می‌کند، شخصیت پدر نیز- به عنوان اولین
    مرد زندگی‌مان- بر نحوه ی ارتباط ما با جنس مخالف اثرگذار است. پدرها
    تاثیر شگرفی بر شخصیت فرزندان و شانس آنها برای داشتن یک ازدواج موفق
    خواهند داشت. آنها نیز مثل مادرها می‌توانند بر احساس کلی دختران‌شان نسبت
    به مردان تاثیر‌گذار باشند. اگر پدر در ستایش دخترش دست و دلبازی کند و به
    او نشان دهد که فردی ارزشمند است، دختر نیز در ارتباط با همسرش در مورد
    خود احساس بسیار خوبی خواهد داشت.

     

    اما اگر پدر خشن و
    ایرادگیر باشد و شخصیتی خشک و بی‌روح داشته باشد معمولا دخترش احساس
    می‌کند دوست داشتنی یا جذاب نیست. البته این تاثیر فقط منحصر به پدر و
    مادر نیست. مثلا در مورد کودکان بی‌سرپرست، مربیان یا اولین کسانی که مورد
    عشق و توجه آنها قرار می‌گیرند می‌توانند تاثیر مشابهی داشته باشند.

     

    در مقاله ی بعد به بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری "نقشه عشق " خواهیم پرداخت .

    ادامه دارد ...

    نویسنده : دکتر جویس برادرز- با تغییر و تلخیص


    منبع این وبلاگ: تبیان



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در شنبه 88/5/10 و ساعت 10:41 عصر | نظرات دیگران()

    همسر ایده ال من

    معیارهای انتخاب همسر ( قسمت اول )

     


     

    یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج  در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر  است . به جرئت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک  به وجود می آید به خاطر این است که  دختر و پسر 
    ، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می
    شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده اند. پس جا دارد برای این انتخاب وقت
    بگذاریم و مطالعه کنیم.

     


    معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:

     

    الف – آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.

     

    ب – آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.

     

     

     اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً
    بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده،
    و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.

     

     

    یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود،عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. اگر شما فردی هستید که به اصول و فرامین مذهبی معتقدید، ولی شخص مورد
    نظرتان ، نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، شما با هم زندگی خوبی
    نخواهید داشت.انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر
    یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از
    این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.

     

    یکی دیگر ازمسائل تناسب خانوادگی  است. ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل؛ خانواده دختر و پسر  باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در  انتخاب همسر 
    معقول نیست شما بگویید «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با
    خانواده اش ندارم» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای
    از همان درخت است. این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که
    بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه
    وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان
    خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را
    بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این
    ارزش ها با یکدیگر تناسب داشته باشند، شما زندگی آرامی خواهید داشت. در
    مقایسه ارزش ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک
    ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده
    شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.

     

     

     

    آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت،ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگیاست.
    این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند،
    آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که
    به آن تناسب اجتماعی می گوییم. در حقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و
    آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید از
    این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دومتناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.

     

    بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.

     

    یکی دیگر از مواردی که باید در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالی و اقتصادی 
    است، هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج
    خوبی است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده هایشان از لحاظ مالی و ثروت
    تفاوت زیادی با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه
    مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شما نمی توانید با فردی زندگی کنید که از
    نظر اقتصادی 
    در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید. برای مثال کسی که از نظر
    اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز
    برایش مهیا بوده، هیچوقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، حالا با فردی
    از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج می کند که سبک زندگیش با
    این فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگیش متفاوت، نیازهایش متفاوت. فرضاً
    قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص اول هر لباسی می پوشد
    خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست ، مورد تأییدش نیست، در عوض همسرش
    زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. خانه سطحش پایین است.
    این احساسات در وی ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می
    کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم
    همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد
    از میهمانی ها شروع می شود.

     

    یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود،

     

     تناسب تحصیلی 
    است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با
    هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی
    شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی
    که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمی تواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد
    باشد. اگر هم توانست مدت کوتاهی می تواند ولی در درازمدت خیر. ممکن است یک
    آدم بی سواد بسیار فرهیخته باشد، مهربان و سطح آگاهیش هم بالا، کلاً شخصیت
    خوبی داشته باشد ولی در اینجا تشابهاتی وجود ندارد. بالاخص این که تفاوت
    یک زن تحصیل کرده با یک مرد تحصیل کرده بسیار زیاد است. غالباً خانم تحصیل
    کرده از تحصیلاتش در طول زندگی استفاده می کند ولی مرد تحصیل کرده کمتر.
    برای مثال خانمی که در رشته هنر تحصیلات دانشگاهی دارد، می توانید آثار
    هنری را در تمامی خانه ملاحظه کنید اما ممکن است آقای مهندس برق در سیستم
    برق خانه اش کلی اشکال داشته باشد! به نظر می رسد زندگی با زن تحصیل کرده
    راحت تر است. او خیلی زودتر مسائل را می فهمد و نیاز نیست که خیلی تکرار
    کنید. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای
    تحصیلات پایینی است ازدواج کند. حتی بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم
    ردیفان خود ازدواج بکنند. یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود

     

    فاکتورهای حرفه ای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی  بسیار مهم است.

     

     

     

    حالا که به مسئله تحصیل اشاره کردیم خوب است که به مسئله تفکر نیز اشاره کنیم. متأسفانه مردان ما بسیار مقیدند که همسر زیبا داشته
    باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت فقط 25 نمره دارد در حالی
    که به تفکر 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند آیا زیبا
    هست یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد، ولی ما نمی توانیم تفکر و تعلیم و
    تربیت را انکار کنیم. بعضی از مردم ما در ازدواج جایی برای تفکر باز
    نگذاشته اند.

     

    اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود،عامل هوش  است. زندگی با یک آدم کم هوش بسیار مشکل است. ممکن است بپرسید چگونه می
    شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟ پاسخ بسیار آسان است. افرادی
    که درجه هوشی خیلی پائین دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است،
    پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است. عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر
    انتزاعی است. انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی  یعنیتوانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی.
    این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی
    زود شما را می فهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بعد دیگرش،
    تفکر حل مسئله ای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل
    کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان می چرخند، گیج اند،
    دائم می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود…. کسی که این نوع تفکر را
    ندارد به همسری برنگزینید. گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج
    می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند ولی سخت
    در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش بسیار مشکل است.کسی که تفکر و هوش خوبی دارد کیفیت فراوان در مدیریت دارد. یکی از ارکان اصلی مدیریت ، تفکر خوب است.

     

    یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. یعنی، باید تشابهاتی بین گذشته شما با گذشته فردی که می خواهید با وی
    ازدواج کنید باشد. اگر این تشابهات بود، آن وقت شما به درک متقابل خواهید
    رسید. بسیاری از مردم می گویند همسرم مرا درک نمی کند. درک چه موقع صورت
    می گیرد، زمانی که ما سرنوشت مشابهی داریم، شما کسی را درک می کنید که در
    زندگی تان باشد، یک غریبه را نمی شود درک کرد. اگر گذشته فردی که می
    خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته
    اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛
    رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست. گذشته بسیار مهم است. این فرد
    نمی تواند شما را درک کند. نمی تواند بفهمد موقعیت فعلی را به چه قیمتی به
    دست آورده اید؛ برایش اهمیتی ندارد. تمام آنچه با زحمت به دست آورده اید
    را جزء بدیهیات و لوازمات زندگی می داند، حتی گاهی اوقات اصرار می کند
    موقعیت فعلی را نیز از دست بدهید در حالی که موقعیت فعلی حاصل یک عمر تلاش
    شماست. در ازدواج به سراغ فردی بروید که گذشته ای مشابه شما داشته باشد و
    شما را درک کند.

     

    یکی از مسائلی که در گذشته ماست، عشق 
    و عاطفه در زندگی است. بعضی ها در گذشته ، بسیار دوست داشته شده اند، مثل
    این که هیچکس به اندازه اینها مهم نبوده است، مانند عروسک در دست این و آن
    مورد نوازش و محبت قرار گرفته اند. عده ای دیگر اصلاً مورد توجه نبوده اند
    و کسی به اینها اهمیتی نداده است مثل این که اصلاً شناسنامه ای ندارند .
    حالا اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند ، نمی دانند چه اتفاقی می افتد .
    گاهی می گویند این شخصیت خلاء عاطفی مرا پر خواهد کرد. در صورتی که چنین
    نیست. کسی که هیچوقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت
    کنید سیراب نمی شود. همیشه می پرسد مرا دوست داری، می گویید بله، باز می
    پرسد، قسم می خورید، ولی باور نمی کند. برعکس، شخصی که برایش همه چیز مهیا
    بوده سیراب است هیچ چیز چشمش را نمی گیرد، به زحمت هدیه ای را برایش فراهم
    می کنید اما جلب توجهش را نمی کند. گاهی اصلاً شما را تحویل نمی گیرد،
    آنها آدم های سردی اند، هر کاری کنید فایده ای ندارد، در مقابل آنها وضعیت
    شما مثل فردی است که می گوید نمی دانم چرا دستم نمک ندارد. می گوییم دست
    شما نمک دارد اما این شخص سیراب است. پس بهترین حالت، تعادل است. باید
    دنبال کسی بگردید که گذشته معتدل داشته استگذشته ما سرنوشت ما را تعیین می کند.
    خب حالا چطور می توانید به این مسئله پی ببرید؟ کافی است از او سؤال کنید
    شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هیچکس را به اندازه من دوست
    نداشته اند و از ابتدای امر هر چه خواسته ام برایم فراهم بوده است.» قدری
    دست نگه دارید. یا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم می گوید «اگر قسمت شد و
    داماد ما شدید این را بدانید که ما تا حالا بالاتر از گل به این دختر
    نگفته ایم.» بگویید «خداحافظ!» این دختر خیلی به درد شما نمی خورد. پدر و
    مادرها در محبت کردن به بچه ها، باید حد تعادل را رعایت کنند.

     

     

     

    از دیدگاه دکتر مجد، یکی از مسائل بسیار مهم که باید در ازدواج 
    مورد توجه قرار گیرد ردیف فرزندان خانه است. فرزند چندم خانواده باشد خوب
    است و یا چرا خوب نیست. به اعتقاد ایشان بچه های ردیف اول غالباً دارای
    وضعیتی هستند که عمدتاً معاون اند، دختر معاون مادر، پسر معاون پدر، بچه
    های ارشد خانواده غالباً مسئولیت های زیادی را قبول می کنند و مثلاً از
    دیگر فرزندان مراقبت می کنند، تکالیف اقتصادی و خرید به آنها واگذار می
    شود بسیاری از کارهای خانه را انجام می دهند. بچه های اول سنگ های زیرین
    آسیاب هستند. علاوه بر کارهای منزل و خرید و مواظبت از بچه های دیگر باید
    به عنوان قاضی، مجادلات بین پدر و مادر را نیز حل کنند. بچه های اول
    عمدتاً زندگی سختی دارند. این زندگی سخت ، مزایا و معایبی دارد. از این
    جهت خوب است؛ افرادی که زندگی سختی تجربه کرده اند مسئولیت پذیرند،
    اتفاقاتی را تجربه می کنند که سبب می شود برای زندگی بعدی پخته شوند،
    غالباً نظرشان شرط است. اینها رأی شان نافذ است اگر پدر و مادر بخواهند با
    کسی مشورت کنند معمولاً با فرزندان ارشد است. روی دیگر فرزندان نفوذ
    دارند، اصلاً گاهی به جای پدر و مادر مهار زندگی را اینها به دست می
    گیرند. از بعضی جهات هم خوب نیست. اینها معمولاً مظلوم واقع می شوند،
    حقشان خورده می شود. همیشه زمانی که دو بچه با یکدیگر دعوا می کنند به بچه
    بزرگتر می گویند تو بزرگتری تو ببخش، و غافل از این که اینها هر دو کودک
    اند و هر دو احساسات کودکانه دارند.

     

    بچه های آخری چه وضعیتی دارند؟ بچه آخر معمولاًً هیچ مسئولیتی ندارد.
    ریلکس است خیلی راحت است. بعد از او دیگر بچه ای به دنیا نیامده و تاج
    پادشاهی همچنان بر سرش باقی مانده است. اگر در خانه مشکلاتی به وجود بیاید
    این قدر افراد هستند که مشکلات را حل بکنند بنابراین کاری به این فرد
    ندارند. به اینها سرویس زیاد داده شده و خیلی به آنها خوش گذشته است به
    کسی هم که زیاد خوش بگذرد خیلی بد عاقبت خواهد بود. تمام افرادی که به این
    ترتیب بزرگ می شوند تحمل اتفاقات عادی زندگی را ندارند. هیچ استرسی را نمی
    توانند تحمل بکنند.

     

    حالا اگر بچه اول خانواده ( پسر) با دختری ازدواج کند که فرزند آخر
    خانواده است چه اتفاقی می افتد؟ بیچاره پسر، عمری حقش ضایع شده بود و در
    خانه بچه داری کرده بود حالا هم بایستی از خانمش به عنوان یک بچه نگهداری
    کند! این دختر خانم هم به کوچکترین مطلبی قهر می کند. اینها همان افرادی
    هستند که دو ماه بعد از ازدواج چمدانهایشان را بسته اند و راهی خانه
    پدرشان می شوند.

     

    اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً
    تحملشان خیلی زیاد است معمولاً دندان روی جگر می گذارند، گاهی نقش مادر را
    برای همسر بازی می کنند و بعضی مردها نیز از این حالت استقبال می کنند.
    بچه های اول عادت کرده اند بگویند خب حالا مهم نیست و بعد می بینند که به
    دردهای روان تنی دچار شده اند.

     

    مسلم است که تربیت خانوادگی بر شخصیت و نحوه رشد افراد اثر می گذارد. به
    نظر می رسد آنچه بیشتر از ردیف و جایگاه فرزندان خانه اهمیت دارد نحوه
    تربیت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگی مشترک به افراد آموخته شود
    و آنها را برای پذیرش یک سری از مسائل و واقعیات زندگی آماده نمایند آخر
    یا اول بودن آنها چندان اهمیتی ندارند. نکته دیگر این که همیشه برای
    فرزندان آخر همه چیز مهیا نبوده است. گاهی فرزندان آخر بیشتر از دیگر
    فرزندان دچار استرس می شوند برای این که پدر و مادر در جوانی بیمار نبوده
    اند و حالا بیمار شده اند و این در حالی است که دیگر فرزندان خانواده
    ازدواج کرده اند و مسئولیت پدر و مادر بیمار بر عهده فرزند آخر است. گاهی
    نیز فرزند آخر خانواده نقش مربی مهدکودک 
    را بازی می کند و خواهران و برادران جهت نگهداری فرزندانشان از بچه آخر
    کمک می گیرند. از همه اینها گذشته اگر در یک خانواده دو فرزند بیشتر وجود
    نداشت، یکی اولی بود و دیگری آخری، تکلیف چیست؟ در اینجاست که می گوییم
    نوع تربیت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جایگاه آنها در خانواده
    است.

     

     

     


    تناسب سنی

     

    در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ
    جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر
    به بلوغ جنسی می رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز به
    همین مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد)بهتر است چنین باشد ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد گفته شده یعنی زمینه های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی،
    عاطفی، تناسب وجود داشته باشد ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد مثلاً زن و
    شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد به شرط این که مرد
    وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد مشکل خاصی ایجاد نمی شود. اما
    ازدواج هایی که اختلاف سنی زیاد  وجود دارد مثلاً یک نفر بیست سال از دیگری بزرگتر است اصلاً صلاح نیست.

     


    اخلاق نیک

     

    یکی از ویژگی های اساسی و لازم برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق 
    نیک تنها خنده رویی وخوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و ... در بعضی
    مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق نیز هست. منظور از اخلاق
    نیک ، داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده از نظر عقل و شرع است.

     


    سلامت جسمانی و روانی

     

    سلامت جسمانی و روانی در موفقیت و سعادت زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده
    دارد. بعضی از بیماریهای جسمانی و روانی اهمیت چندانی ندارند و مانع زندگی
    نیستند و لطمه ای به آن وارد نمی کنند و با معالجه و مراقبت، درمان می
    شوند. آنچه باید در زمینه انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد بیماری ها و
    نقص ها و معلولیت های جسمی و روحی عمیق و غیرقابل درمان است که در طول عمر
    همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است. توجه نکردن به این امر و
    برخورد «احساساتی و غیرمنطقی» با آن ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی
    بزند.

     


    همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری

     

    تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک، نقش اساسی
    دارد. برای ایجاد یک زندگی پربار و سعادتمند، باید معماران این کانون
    بتوانند یکدیگر را درک کنند و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم
    کنند و در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان بگیرند و بر مبنای آن عمل
    کنند و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را براساس یک
    طرح هماهنگ تربیت کنند.

     

    چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند:

     

    «العارفة لا توضع الا عند العارف».

     

    زن عارفه ( فهمیده فرزانه ) باید در کنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گیرد نه غیر آن.

     


    تناسب سیاسی

     

    دختر و پسر باید از لحاظ گرایش نسبت به مسائل سیاسی 
    شبیه به هم باشند. اگر یک نفر علاقه شدیدی به مسائل سیاسی و شرکت در آن
    دارد و برای دیگری سیاست هیچ جایی در زندگیش ندارد، در زندگی مشترک دچار
    مشکلاتی خواهند شد و آرامش لازم را از دست می دهند.

     


    تناسب شخصیتی

     

     

    ادامه دارد ...

     

    در قسمت بعد به مطلب نکات مهم در جلسه خواستگاری خواهیم پرداخت.

     

    منابع

     

    - مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج – تألیف : زهره رئیسی

     

    - خانواده در اسلام – تالیف حسین مظاهری

     

    - مشاوره ازدواج – تألیف علی اسلامی بجنوردی نسب

    تهیه و تنظیم: زهره پری نوش

    منبع این وبلاگ: سایت تبیان



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در شنبه 88/5/10 و ساعت 10:37 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   6   7   8   9   10      
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    تفاوت عشق و دوست داشتن
    آماده ای برای ازدواج؟
    خدا خودش قول داده
    ازدواج نکنید اگر...
    نقش ها و وظایف همسران در به وجود آوردن خانواده ای شاد و سالم ( ق
    پیشنهاداتی برای توفیق خانواده ها و برخورد مناسب همسران با هم
    با همسرتان صادق باشید اما ...
    همسر خود را بشناسیم
    پیشرفت همسرتان و حمایت شما
    مهر من نثار تو
    قلبش را برای خود نگهدارید
    به ما شدن بیاندیشید
    همدل و همراه ،تا ته دنیا
    12نکته برای نجات زندگی مشترک
    حتما میدونی منظور منو
    [همه عناوین(92)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا