سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، پرسنده را شفا می دهد و فضیلتها را می بخشد . [امام علی علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

تفاوت عاشق بودن و کسی را دوست داشتن

بین کسی که عاشق شده است و کسی که تنها شخصی را دوست دارد تفا وتهایی است . نکات زیر به شما کمک خواهد کرد تا این تفا وتها را درک کنید.
1- هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تبش قلب شما زیاد شده و هیجان زده خواهید شد اما هنگامی که کسی را می بینید که آنرا دوست دارید احساس سرور و خوشحالی می کنید.

2- هنگامی که عاشق هستید زمستان در نظر شما بهار است ولیکن هنگامی که کسی را دوست دارید زمستان فقط فصلی زیبا (زمستانی زیبا) است.

3- وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولیکن هنگامی که به کسی که دوستش دارید می نگرید لبخند خواهید زد.

4- وقتی در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید هر آنچه که در ذهن دارید بیان کنید اما در مورد کسی که دوستش دارید شما توانایی آن را دارید.

5- در مواجه شدن با کسی که عاشقش هستید خجالت می کشید و یا حتی دست و بای خود را گم می کنید اما در مورد فردی که دوستش دارید راحتتر بوده و توانایی ابراز وجود خواهید داشت.

6- شما نمی توانید به چشمان کسی که عاشقش هستید مستقیم و طولانی نگاه کنید (زل بزنید)اما می توانید در حالی که لبخند ی بر لب دارید مدتها به چشمان فردی که دوستش دارید نگاه کنید.

7- وقتی معشوقه شما گریه میکند شما نیز گریه خواهید کرد و اما در مورد کسی که دوستش دارید سعی بر آرام کردن او میکنید.

8- احساس عاشق بودن و درک آن از طریق نگاه ( دیدن ) است اما در درک دوست داشتن بیشتر از طریق شنوایی است ( از طریق ابراز علاقه بصورت کلامی ).

9- شما می توانید یک رابطه دوستی را بایان دهید اما هرگز نمی توانید چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببندید چرا که حتی اگراینکار را بکنید - عشق همانند قطره ای در قلب شما و برای همیشه باقی خواهد ماند.

 

 

با توجه به متن بالا، شما عاشقش هستین یا فقط دوستش دارین؟

 

برگرفته از وبلاگ : ستاره دریایی



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در یکشنبه 88/5/25 و ساعت 6:40 عصر | نظرات دیگران()

    آماده ای برای ازدواج؟

    چه کسانی آمادگی ازدواج را دارند ؟(3)

    آماده ای برای ازدواج؟

    لینک مقاله ی اول (یک دوم * یک دوم = یک چهارم)

    لینک مقاله ی دوم (افراد بالغ آماده ی ازدواج)

     

    در
    مقالات قبل به بحث « ویژگی های افرادی که آمادگی ازدواج دارند و ضرورت آن
    پرداختیم، ویک سوال اساسی که : «ویژگی افراد بالغ آماده ی ازدواج چیست ؟
    »بعد از آن ، به 16 مورد از این ویژگی ها پرداختیم و حال ادامه ی موارد:

     

    1- حقه بازی

    از نیروی خود برای فریب دیگران استفاده می کنید. به جای طرح صریح خواسته های خود ، با زرنگ بازی می خواهید به هدفهایتان برسید.

     

    2- فروتنی بیش از اندازه

    نگرانید
    که کسی را از خود برنجانید. اما وقتی می بینید که دیگران به نیازهای شما
    واکنش مثبت نشان نمی دهند ناراحت می شوید.تقصیر همه ی اشکالات زندگی را به
    گردن دیگران می اندازید.هرگز احساس نمی کنید که شما مسئول اتفاقات زندگی
    خود هستید.

     

    3- وحشت زده و عذاب کشیده

    اغلب اوقات احساس ترس دارید. بی مقدمه از جا می پرید.وحشت زده اید.با دلخوری از خویش خود را عذاب می دهید.از خودتان بدتان می آید.

     

    4- کودک درون

    به بالغها شباهت دارید .مانند آنها راه می روید و حرف می زنید.اما در اصل ، احساس بچه ها را دارید.

     

    5- کمال طلبی ، انعطاف ناپذیری و اقتدارطلبی شدید

    می خواهید همه ی کارها را درست انجام دهید .به صورت دایم خود را اصلاح می کنید و در مقام دایمی داوری هستید.

     

    6-  محتاج و نیازمند

    احساس
    نیاز می کنید و از دیگران انتظار دارید نیازهای شما را برآورده سازند. می
    خواهید ازدواج کنید تا کسی از شما مراقبت کند. خواسته های شما برطرف
    ناشدنی هستند. شاید هم اصولاً ندانید که چه می خواهید.

     

    7-  نداشتن مهارتهای ارتباطی

    تحت تاثیر احساسات قدرتمند هستید. نمی توانید احساس خود را با دیگران در میان بگذارید. و احساس دیگران را هم درک نمی کنید.

     

    8-  نامشخص بودن مرزهای احساسی

    از
    حد و مرز خود با دیگران بی اطلاعید.احساسات دیگران را به نمایش می گذارید.
    توانایی برخورد همدلانه ندارید زیرا شما به جای دیگران احساس می کنید.

     

    9- خشم، اندوه، ترس، لذت و شرم درونی شدید

    شما
    شخصی عصبانی هستید، احساس خشم نمی کنید.اندوهگین هستید ، احساس اندوه نمی
    کنید.درونی ساختن احساسات بدین معناست که دیگر آنها را احساس نمی کنید.این
    احساسات بخشی از وجود شما شده اند.وقتی شرم درونی می شود، همه احساسات
    تابع این شرم می شوند.

     

    10- ابهام متجاوز ـ قربانی

    در روابط خود میان یک متجاوز و یک قربانی تاب می خورید.

     

    11-  بیگانگی احساسی

    با
    برخی از احساسات خود بیگانه اید.این احساسات گاه خود به خود بروز می کنند.
    مثلاً می بینید که ناخواسته عصبانی می شوید. می گویید: ” نمی دانم، چرا
    این طوری شدم“ همین مساله در مورد اندوه و ترس هم صدق می کند.

     

    12- توجه بی تناسب به نیازهای دیگران

    پیوسته
    نگران احساسات دیگران هستید. رفتارتان به گونه ای است که می خواهید به
    آنها احساس بهتری ببخشید. اگر عصبانی هستند، رفتارتان را تغییر می دهید تا
    احساس بهتری پیدا کنند. اگر اندوهگین هستند ، کاری می کنید که اندوهشان را
    فراموش کنند.

     

    13- ترس از اکنون

    از گذشته
    ناراضی هستید. آرزو می کنید که بتوانید آن را از نو انجام دهید. مرتب در
    هوای آینده هستید.” اوضاع بهتر می شود“ مرتب در گذشته و آینده زندگی می
    کنید. اما هرگز در لحظه ی حال قرار نمی گیرید. خاطرات و تصورات راهی برای
    اجتناب ار احساسات فعلی هستند.

     

    14- بی اعتمادی

    به
    کسی اعتماد نمی کنید .احساس می کنید هر چه را که می توانید باید به دست
    آورید. از سیاه ها، سفیدها، اروپایی ها، آسیایی ها و غیره و غیره متنفرید.
    هر جا بتوانید دیگران را آزار می دهید.

     

    15- گرفتاریهای عاطفی

    به
    لحاظ جسمانی بی حال و کرخت هستید. احساس نمی کنید و احساسی بروز نمی دهید.
    به لحاظ روانی کرخت و بی حال هستید و احساس خود را با خشم و انفجار بروز
    می دهید ، که در مورد اخیر به سرعت به خود می آیید و به اوضاع مسلط می
    شوید.

     

    کاربر عزیز!

    با خواندن این 3 مقاله ،
    کلاهتان را قاضی کنید. آیا به بلوغ فکری رسیده اید ؟ آیا فکر می کنید
    آمادگی شروع زندگی مشترک را دارید ؟ آغازی بی بازگشت ، بی حس ندامت و حسرت
    ؟ بار دیگر موارد را بخوانید و خوب فکر کنید . کند و کاو کنید درونتان را
    .

    تبیان  ، بهترین حالات را برایتان آرزو می کند . "دبیر بخش خانواده و زندگی"

     

    منبع : بر گرفته از نشریه ی «راه زندگی» - با تغیر و تلخیص

     

    مقالات مرتبط :

    ازدواج مهارت می خواهد 

    اهمیت هوش عاطفی در حفظ پیوندهای زناشویی  



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در شنبه 88/5/17 و ساعت 12:5 صبح | نظرات دیگران()

    خدا خودش قول داده  

    خدا خودش قول داده

    5 - 4 تا پله را باید از حیاط به طرف زیرزمین بروی تا به خانه‌شان برسی؛ یک
    زیرزمین مسکونی پنجاه و چندمتری توی یک خانه قدیمی؛ یک هال کوچک، یک
    آشپزخانه جمع‌وجور و یک اتاق 9متری.

     

    نه مبلمانی توی خانه
    می‌بینی و نه کمد و بوفه و دکور؛ حتی تلویزیون هم توی خانه‌شان پیدا
    نمی‌شود. فقط یک کامپیوتر توی هال هست - که البته آن هم جزء خریدهای
    عقدشان بوده - و حدود 500جلد کتاب که توی اتاقشان انبار شده.

     

    هر
    چند وقت یک بار هم صدای موتورخانه کنار خانه‌شان می‌آید. این، همه ی زندگی
    علی‌محمدزاده  و زهرا علیرضایی است. آنها 2سالی می‌شود که با هم ازدواج
    کرده‌اند و با همین شرایط دارند زندگی می‌کنند. شاید تصورش سخت باشد اما
    آنها می‌گویند که الان نسبت به 2سال پیش وضعیت‌شان خیلی بهتر شده و البته
    خودشان را هم خوشبخت‌ترین آدم‌های روی زمین می‌دانند. دلیلشان هم جالب
    است؛ «انتظارمان از زندگی، بودن کنار هم بود که به‌ آن رسیده‌ایم؛ بیشتر
    از این هم نمی‌خواستیم».

     

    «توی دانشگاه شهید بهشتی همکلاسی و
    هم‌رشته بودیم. دو تایی‌مان مدیریت صنعتی می‌خواندیم. همان جا همسرم را
    دیدم و بعد از بررسی شرایط، تصمیم به ازدواج گرفتم. 23سالم بود. کار
    نمی‌کردم آن موقع. سربازی هم نرفته بودم. درسم هم تمام نشده بود.»؛ اینها
    را علی می‌گوید. او از آن روزها و انگیزه‌اش برای ازدواج، یک خاطره ی جالب
    هم تعریف می‌کند؛ «سال سوم دانشگاه بودم که یک روز یکی از بچه‌ها داشت توی
    نمازخانه با حاج‌آقای دانشگاه‌مان در مورد ازدواج صحبت می‌کرد.

     

    آن
    دوست ما داشت در مورد سختی‌های ازدواج صحبت می‌کرد. حاج آقا گفت من پارسال
    توی همین دانشگاه به یکی از بچه‌هایی که مثل شما از سختی ازدواج و مشکلات
    مالی‌اش می‌گفت، گفتم اگر300هزار تومان به‌ات چک بدهم، ازدواج می‌کنی؟ گفت
    آره. حاج‌آقا هم گفت من الان پا می‌شوم می‌زنمت. تو حرف خدا را قبول
    نداری؟ خود خدا گفته تو ازدواج کن، من می‌رسانم. آن وقت معلوم نیست چک من
    بی‌محل باشد یا نه. طرف هم خجالت کشید و رفت ازدواج کرد. سال بعدش هم
    ماشین خرید و پول خانه را جور کرد. حاج‌آقا می‌گفت همین چند روز قبل هم
    خیلی خوشحال با خانمش آمده بود پیش من. خب، من اتفاق آن روز و صحبت‌های
    حاج‌آقا توی ذهنم بود. وقتی هم که برای ازدواج اقدام کردم، یاد این حرف‌ها
    بودم».

     

    و اما مراسم خواستگاری

    «توی
    مراسم خواستگاری از من پرسیدند چه کار می‌کنی؟ گفتم دانشجو هستم و وضعم را
    گفتم. خب، به هر حال توانستند اعتماد کنند؛ هم به دخترشان، هم به انتخاب
    دخترشان و هم به من».

     

    حالا جریان روزهای خواستگاری را از زبان خانم علیرضایی بخوانید؛

    «خب
    همان روز خواستگاری، پدر و مادرم از علی پرسیدند که کارت چیست و دنبال چی
    هستی از ازدواج؟ همان سؤال‌های کلی و معمول و البته بدون توجه به ماشین و
    خانه داشتن و... . بعد هم که از خودم سؤال می‌کردند، بیشتر می‌پرسیدند وضع
    ایمان و اخلاق‌اش چطور است؟ می‌پرسیدند تو توی دانشگاه می‌شناسی‌اش،
    چه‌جور آدمی است؟ وقتی هم که من تاییدش کردم، پدر و مادرم گفتند خب،
    بقیه‌اش را خدا می‌رساند.

     

    خانواده‌هایمان هم خودشان با
    سختی شروع کرده بودند و این شرایط را خودشان لمس کرده بودند، بنابراین
    مشکلی نداشتند با این کار. گفتند فوقش 5سال اول به‌تان سخت بگذرد. آدم به
    مردش اعتماد داشته باشد همه چیز درست می‌شود».

     

    داماد 70هزار تومانی

    آنها
    با حقوق 70هزار تومانی علی به خانه بخت رفتند. «درست یک هفته بعد از
    عقدمان، از جایی زنگ زدند و گفتند کمک می‌خواهیم برای کاری. کار کوچکی
    بود. به‌ام گفتند با توجه به آن کار چند ماه پیشت اینجا یک کار ساعتی خوب
    هست؛ بیا و مشغول شو. من هم رفتم؛ ساعتی هزار تومان می‌گرفتم.

     

     به
    جای 5درصد هم 10درصد مالیات کم می‌کردند. می‌شد ساعتی 900تومان. سقف
    کاری‌ام هم 100ساعت بود. می‌شد ماهی حدود 70هزار تومان.  حول و حوش یک سال
    بعد یکی دیگر زنگ زد و گفت دوست داری فلان جا کار کنی؟ نیرو کم دارند. ما
    هم رفتیم آنجا». الان اما وضعشان کمی بهتر شده و دریافتی ماهانه علی، 200
    هزار تومان است.

     

    شاید همین حقوق 200هزار تومانی هم برای
    خیلی از ما کم باشد و نتوانیم یک زندگی را بچرخانیم، چه برسد به حقوق
    70هزار تومانی. اما آنها معتقدند که زندگی هیچ‌وقت به‌شان سخت نگذشته است
    چون هوای همدیگر و البته هوای پول‌هایشان را دارند و با صرفه‌جویی،
    هزینه‌هایشان را کمتر می‌کنند؛ «3 - 2 ماه اول همه هزینه‌هایمان را
    می‌نوشتیم و حساب و کتاب می‌کردیم؛ مثلا وقتی هزینه رفت‌وآمدمان را حساب
    کردیم، دیدیم اگر یک موتور قسطی بگیریم هزینه‌مان کمتر می‌شود. بدون موتور
    ماهی 45هزار تومان هزینه رفت‌وآمدمان می‌شد اما الان که موتور خریده‌ایم،
    فقط ماهی 30هزار تومان قسط آن را می‌دهیم.

     

     پول موتور را هم
    خودمان جور کردیم. سکه‌های هدیه عقدمان را فروختیم و پولش را گذاشتیم توی
    صندوق قرض‌الحسنه. 3ماه بعد، 3برابرش وام گرفتیم. برای بقیه موارد زندگی
    هم همین‌طور. آن اوایل پس‌اندازی برایمان نمی‌ماند اما الان ماهی 40- 30
    هزارتومان برایمان می‌ماند که آن را هم توی دستمان نگاه نمی‌داریم و
    می‌دهیم به دوستان‌مان که به پول فوری احتیاج دارند».

     

    مشهد به جای سالن

    «حدود
    2میلیون تومان هزینه کردیم برای ازدواج؛ 2تا یک میلیون تومان وام گرفتیم و
    با آن پول، خرید عقد و عروسی‌مان را کردیم. بخش عمده‌اش هم صرف خرید فرش و
    کامپیوتر شد.

     

    دو تا حلقه هم خریدیم. حلقه ی خانم‌ام شد
    18هزار تومان و حلقه نقره من هم شد 8هزار تومان». آنها بهمن83 عقد کردند؛
    «مهریه‌ام 14سکه بهار آزادی بود که خود علی هم 110تا سکه به نیت حضرت
    علی(ع) هدیه کرد؛ شد 124سکه. برای مراسم عقد حدود 70 - 60 نفر از بستگان
    درجه اولمان را دعوت کردیم خانه پدرم. یک جشن خیلی ساده هم گرفتیم.
    فیلم‌بردار و عکاس نداشتیم.

     

     خود علی با  هندی کم  فیلم
    می‌گرفت؛ بار اولش هم بود. الان که فیلم را نگاه می‌کنیم کلی با هم
    می‌خندیم. دائم می‌خورد به در و دیوار، می‌خورد زمین؛ بامزه شده فیلم‌مان.
    لباس عروس هم نپوشیدم؛ یک لباس معمولی و ساده بود. فقط شام بود و میوه و
    شیرینی».

     

    مهر84 مراسم عروسی برگزار شده و یک زندگی ساده
    این‌طوری شروع می‌شود؛ بدون مراسم و تالار. «یکی از سکه‌هایی که توی عقد
    هدیه گرفته بودیم را فروختیم. آن موقع شد 94هزار تومان. با پولش رفتیم
    مشهد. 3 - 2 روز ماندیم، بعد هم آمدیم سر زندگی‌مان. سال اول را توی سوئیت
    39متری پدرشوهرم زندگی کردیم. 8 -7ماهی آنجا بودیم  و بعد آمدیم توی این
    خانه؛ خانه پدر بزرگ علی. آمدنمان هم به خاطر دوری راه علی بود.  دراینجا
    یک تغییراتی هم دادیم  و زندگی کردیم»؛

     

    همسر علی، اینها
    را می‌گوید و بعد وقتی می‌پرسیم تا به حال برایتان پیش نیامده که حسرت
    بخورید که مثلا چرا لباس عروس نپوشیدید و آتلیه نرفتید و مراسم را توی
    تالار نگرفتید، جواب می‌دهد: «  اتفاقا خیلی وقت‌ها با خودمان می‌گوییم چه
    خوب شد که خودمان را درگیر این چیزها نکردیم؛ حتی یک‌جورهایی برای بقیه هم
    الگو شده‌ایم. الان هم خواهر من و  هم خواهر علی با همین شرایط ازدواج
    کرده‌اند».

     

    وقتی از این گفته‌ها و غیرقابل باور بودنشان
    برای هم‌سن و سال‌های خودمان می‌گوییم، علی جواب قشنگی می‌دهد؛ «هرکسی
    برای زندگی خودش، هدف هایی دارد. طرف مقابلت هم باید با تو هم عقیده و
    همفکر باشد. وقتی بدانی در زندگی دنبال چی هستی و واقعیت‌ها را با ایده
    آل‌هایت تطبیق بدهی، همیشه ابراز رضایت می‌کنی».

     

    با هم سخت نمی‌گذرد

    دلتان نمی‌خواست مثلا یکی دو سال صبر می‌کردید تا وضعتان بهتر می‌شد و بعد می‌رفتید سراغ ازدواج؟

    علی
    این‌طور به این سؤالمان جواب می‌دهد: «یک مسئله اینجا هست. وقتی اعتقاد
    داشته باشی که خدا خودش کمک می‌کند و می‌رساند، حتما می‌رسد؛ همیشه هم
    می‌رسد.

     

    من این اعتقاد را بارها تجربه کرده‌ام برای همین
    هم هیچ‌وقت به این فکر نمی‌کنم که بهتر بود دیرتر ازدواج می‌کردیم تا کار
    درست و حسابی و سرمایه و پس‌انداز کافی داشته باشیم. اتفاقا همیشه با خودم
    می‌گویم کاش زودتر ازدواج می‌کردم. اعتقادم این است که ازدواج توی مسیر
    زندگی یک دست‌انداز است؛ اتفاقی است که تا بخواهی خودت را با آن هماهنگ
    کنی زمان می‌برد. اگر بخواهی کاری را شروع کنی و به سمت آن  بروی، بهتر
    است زودتر ردش کنی».

    همسرش
    حرف‌های او را کامل می‌کند: «این آرامشی که ما از ازدواج با همدیگر به دست
    آوردیم، به همه سختی‌هایش می‌چربید. خب، ما به جای اینکه توی آن یکی دو
    سال، جداگانه سختی‌ها را تحمل کنیم، با هم داریم تحملش می‌کنیم. این‌طوری
    فشار کمتری هم به‌مان می‌آید. آرامش بیشتری هم داریم در کنار هم».

     

    ساندویچ و رادیو و کتاب

    آنها
    در کنار زندگی ساده‌شان، از تفریح هم غافل نمی‌شوند؛ «گاهی وقت‌ها با هم
    می‌رویم بیرون غذا می‌خوریم؛ البته نه رستوران. می‌رویم ساندویچ هایدا
    می‌خوریم چون ارزان‌تر است. معمولا هم چند تایی بلیت مجانی از سازمان
    به‌مان می‌دهند و سینما می‌رویم. گاهی اوقات هم از ویدئو کلوپ سی‌دی
    می‌گیریم و با کامپیوتر تماشا می‌کنیم اما با تلویزیون میانه‌ای نداریم
    چون احساس می‌کنیم آن‌قدر وقت کم می‌آوریم که دیگر به تلویزیون دیدن
    نمی‌رسیم؛ بیشتر، رادیو گوش مـــی‌کنـیم. بـــزرگ‌تــرین ولذت‌بخش‌ترین
    تفریح‌مان اما مطالعه است».

     

    5 سال بعد

    می‌گویند
    زندگی علمی را خیلی دوست دارند و می‌خواهند به بالاترین مدارج علمی برسند.
    هر دویشان هم الان مشغولند تا خودشان را برای کنکور کارشناسی ارشد آماده
    کنند اما برای آینده ی زندگی و وضعیت اقتصادی‌شان، چیزهای دیگری می‌گویند؛
    «رسیدن به وضعیت ایده آل،  بستگی به این دارد که در زندگی دنبال چه چیزی
    باشی.

     

     همین بحث خرید خانه را اگر بخواهیم مثال بزنیم با
    فرض ثابت ماندن قیمت خانه چیزی حدود 12 - 10 سال طول می‌کشد تا بتوانی یک
    خانه کوچک بخری؛ یعنی 10سال از عمرت را صرف کرده‌ای که خانه بخری. خب،
    خانه خریدن به آدم آرامش می‌دهد  ولی وقتش را هم باید در نظر بگیری. به
    نظر من نمی‌ارزد که آدم 10سال وقت بگذارد تا بتواند یک خانه بخرد».

     

    حسرت‌های جالب

    آنها
    حسرت خوردن‌شان هم جالب است. وقتی درباره حسرت‌هایشان ازشان سؤال می‌کنیم،
    کمی فکر می‌کنند و بعد زهرا جوابمان را این‌طور می‌دهد؛ «2تا حسرت بزرگ
    توی زندگی‌مان می‌خورم؛ اول اینکه کاش علی سرباز نبود و می‌توانستیم
    بنشینیم کنار هم و با هم برای کنکور درس بخوانیم. دومین حسرت بزرگمان هم -
    که همیشه به علی می‌گویم - این است که کاش همان ترم اول دانشگاه با هم
    آشنا می‌شدیم و ازدواج می‌کردیم».

     

    منبع : همشهری جوان

     

    مقالات مرتبط :

    چرا ازدواج‌ها شکست می‌خورند؟ 

    بهترین همسران دنیا!                 

    تن و تن پوش

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:51 عصر | نظرات دیگران()

    ازدواج نکنید اگر...

    حلقه  

    1)
    اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسئولیت کاری را به عهده نمی
    گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید.( تنبلی و بی مسئولیتی)

     

    2)
    اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود( که به نظر شما غیرمنطقی بوده یا
    اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و
    نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی
    صحیح با دیگران)

     

    3) اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده
    اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی
    خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها
    کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.(عدم ثبات فکری، احساسی و
    رفتاری)

     

    4) اگر تصور می کنید; افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید.(خطای شناختی)

     

    5) اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید.(خطای شناختی)

     

    6) اگر در پی کسب لذت و علائق خود، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد.(اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)

     

    7)
    اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی
    یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران
    نیستید.(واکنش دفاعی و خود میان بینی)

     

    8) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید.(عدم خودآگاهی)

     

    9) اگر تاکنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتارهای شما ایجاد نشده است.(عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)

     

    10)
    اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط
    صمیمی در خانواده(خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در
    تمام حوزه های زندگی تان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد.(مشکل در
    تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)

     

    11) اگر به هیچ وجه قادر به
    تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید(حتی اگر شرایط تغییر کند) و
    بسیار متعصب، خشک و غیرقابل انعطاف هستید.( عدم انعطاف پذیری لازم)

     

    12)
    اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان(که
    متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید.(عدم اگاهی اجتماعی)

     

    13)
    اگر بیشتر به جای گوش کردن، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران
    را بفهمید، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند.(عدم مدیریت رابطه)

     

    14)
    اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفا، هیجانات شما را به سویی می کشاند و
    قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید.(هوش هیجانی پائین)

     

    15)
    اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و
    واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.(رفتار بی تعقل یا انعکاسی،
    مشکل در شیوه حل مسئله)

     

    16) اگر عادت دارید به جای حل
    مشکلات از آن ها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی
    تفاوتی هست.(پاسخ اجتنابی به رویدادها)

     

    17) اگر در آینه
    نگاه دیگران، شما فردی غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه
    گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی(کسی که
    یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را
    نمی سنجد) به نظر می آئید.(اختلال شخصیت)

     

    18) اگر فکر می
    کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست
    و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید
    بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.(خطای شناختی، عدم کنترل احساس، هوش
    هیجانی ضعیف)

     

    19) اگر بدون اینکه خود را دقیقا ارزیابی کنید و بشناسید،  دنبال همسر مناسب می گردید.( عدم شناخت خود)

     

    20) اگر وضعیت فعلی تان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت، اقدام به ازدواج می کنید.(مشکل در شیوه حل مسئله)

     

    منبع : اینترنت



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:50 عصر | نظرات دیگران()

    نقش ها و وظایف همسران در به وجود آوردن خانواده ای شاد و سالم ( قسمت اول )

    برای
    پاسخ به این سؤال باید به توضیح دو نکته اساسی بپردازیم . یکی شناخت نقش و
    جایگاه هر یک از دو همسر و دیگر الگوهای ارتباطی در میان اعضای خانواده .

    منظور
    از نقش ، وظایف و مسئولیت هایی است که زن و شوهر در زندگی خانوادگی بر
    عهده دارند . جایگاه عبارت است از مقام و شأنی که هر یک از دو همسر در
    زندگی مشترک دارند . نقش و جایگاه لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک در
    ارتباط با دیگری است . ما برای این که بتوانیم از موقعیت متناسب و مورد
    نیاز خود در خانواده برخوردار باشیم  باید وظایف و مسئولیت هایمان را
    بشناسیم و به آنها عمل کنیم و در مقابل،وقتی با وظیفه شناسی زندگی
    خانوادگی را ادامه می دهیم ، باید آن طور که شایسته ماست مورد احترام و
    تکریم قرار گیریم .

    دو ویژگی که برای برخورداری زن و شوهر از جایگاه مناسب اهمیت دارد :

    1-    احساس ارزشمندی و احترام

    2-    در نظر داشتن تفاوتها

    ارزشمندی و احترام حالتی است که هم زن و شوهر بایستی در خویشتن احساس کنند و هم آن را دروجود دیگری بپذیرند و رعایت نمایند . احساس ارزش و عزت نفس تا حدودی ناشی از نحوه تربیت گذشته و خصوصیات
    شخصیتی زوج های جوان است و بستگی به این دارد که پدر و مادر و خانوادهیهر
    یک از آنها با وی چگونه رفتار کرده اند و آیا زمینه های ایجاد چنین احساس
    را در وجود او فراهم کرده اند یا خیر. این احساس می تواند تا حدی در زندگی
    زناشویی به دست آید یا تقویت شود . زن و شوهر باید نسبت به یکدیگر احترام
    ، صمیمیت و اعتماد داشته باشند و در مواردی که اختلاف نظری بین آنان پیش
    می آید ، حفظ احترام و ارزش همسر سر لوحه رفتارها و برخوردهای آنان باشد.

    تفاوت های فیزیکی و روانی بین زن و شوهر نیز باید در روابط خانوادگی رعایت شود . هر چند این تفاوت ها نباید مساوات و عدالت بین زن و شوهر را تحت الشعاع
    قرار دهد ، لیکن باید باعث تفاوت هایی در مسئولیت ها و انتظارات هر کدام
    نسبت به دیگری گردد . ازدواج امری است که برای زن و مرد به عنوان یک نیاز
    مشابه فطری است . لیکن در زندگی مشترک ، هر کدام از این دو بایستی تفاوت
    های خود را با دیگری مد نظر داشته باشد . وضع مطلوب یک زندگی مشترک آن است
    که هم زن و هم شوهر احساس خوشایندی از این زندگی داشته باشند و در عین حال
    هر یک از آنان خود را در جایگاه کاملاً مساوی با همسرش حس نکند و بر حسب
    نیازها و احساس های خاص خود ( بر حسب جنسیت ) از طرف همسرش با او رفتار
    نماید.

    برای آنکه در زندگی زناشویی،هم شأن و احترام زن و شوهر حفظ
    شود و هم بر حسب تفاوت ها و تشابهات ، روابط معقول و متعادلی بین آنان به
    وجود آید ، بایستی هر یک از آنها نقش ها و و ظایف خود را بشناسد و به آنها
    عمل کند . نقش هایی که در اینجا از آنها صحبت می کنیم به سه گروه عمده
    قابل دسته بندی است :

    1-    نقش های مشترک زن و شوهر

    2-    نقش هایی که برای شوهر در اولویت است یا خاص اوست .

    3-    نقش هایی که برای زن در اولویت است یا خاص اوست .

    1-  

    نقش های مشترک :این نقش ها یا وظایف ، آنهایی هستند که انسجام عاطفی و معنوی بیشتری در خانواده ایجاد می کنند. عمده ترین این وظایف عبارت است از :

    1-  1: مهر ورزی دو همسر نسبت به یکدیگر ـ زن و شوهر باید نسبت به هم مهر و محبت داشته باشند و به ویژه این احساس را به یکدیگر ابراز کنند .

    2-  1 :احترام و تکریم یکدیگر – همسران بایستی خود را عادت دهند در هر شرایطی ، رفتارشان از چارچوب احترام و حفظ حرمت طرف مقابل خود خارج نشود .

    3-  1 :بردباری و شکیبایی در برابر ناملایمات – زندگی خانوادگی ، به ویژه در اوایل آن همراه با مشکلات و مسائل بسیاری
    است . برای مقابله با این مشکلات ، زوجین بایستی تدابیر لازم را بیندیشند
    و به کار ببرند . یکی از اقدامات اساسی که در برابر همه مشکلات لازم است ،
    برخورداری از روحیه بردباری و صبر در مقابل محرومیت ها و سختی هاست .
    ظرفیت روحی زوجین باید در حدی باشد که حتی به رغم ناتوانی در حل بعضی از
    آنها ، تعادل روحی و رفتاری خود را از دست ندهند . هر یک از دو همسر باید
    در مواقعی که احساس می کنندطرف مقابلشان در برابرمسائلی دچار اضطراب و
    نگرانی است ، او را به صبر و شکیبایی دعوت کند . چنین رویه ای برای جمع
    کردن قوای روانی و فکری تازمان یافتن راه حل های مناسب برای مشکلات ،
    ضروری است .

    4- 1 :احترام به وابستگان همسر : هر زن و
    شوهر جوانی قبل از ازدواج،با آشنایان و نزدیکان زیادی ارتباط و وابستگی
    فامیلی و عاطفی دارند . این روابط بعد از ازدواج به صورت های مختلف حفظ می
    شود و ادامه می یابد . بخشی از روابط خانوادگی زوج های جوان در ارتباط با
    بستگان آنها تنظیم می شود و به صورت سنت ها و آداب و رسوم اجتماعی ،
    احترامات متقابل ، پذیرایی ها ، دعوت ها و دید و بازدیدها نمود می یابد .
    از وظایف بسیار مهم همسران آن است کهوابستگان همسرخود را احترام کنند و
    آنها را در نظر داشته باشند . بعضی مواقع دیده می شود که مردی اظهار می
    کند زن خود را دوست دارد یا زن اظهار علاقه به شوهر می کند ، ولی در
    مقابلِ بستگان وی واکنش منفی و حاکی از عدم استقبال و محبت نشان می دهد و
    توجه ندارد که همسرش به خاطر دارا بودن این روابط فامیلی ممکن است در
    مقابل هر نوع بی توجهی و یا توهین احتمالی نسبت به آنان ، حتی اگر از طرف
    همسرش باشد ، آزرده دل و ناراحت شود .

    ادامه دارد ...

    در قسمت بعد به  نقش های شوهر نسبت به زن خواهیم پرداخت .



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:48 عصر | نظرات دیگران()

    پیشنهاداتی برای توفیق خانواده ها و برخورد مناسب همسران با هم

    برخورد مناسب همسران با هم

    1- نسبت به همسر خود نگرشی مطلوب و متعالی داشته باشید و او را امانت الهی بدانید و در حفظ و نگهداری این ودیعه الهی تلاش کنید . 2- به همسر خود احترامبگذارید و با وی محترمانه صحبت کنید و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبت بسیار دریغ نورزید . 3- حقوق متقابل خود و همسر خود را بشناسید و در ایفای حقوق وی تلاش نمایید . 4- پدر و مادر کانون منظومه خانوادگی هستند که تشعشعات عاطفی خود را در محیط خانواده می پراکنند و حیات عاطفی را رونق می بخشند . 5- پدران و مادران پایه گذاران شخصیت فرزندان و معماران خوشبختی آنان هستند. پس در تقویت روابط خود هر چه بیشتر تلاش کنید . 6- همسر خود را فردی  با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بدانید . 7- همسر خود را فردی مستعد کمال ، پیشرفت و تحول بپندارید . 8-
    به پیشرفت و ترقی و رشد شخصیت همسر خود علاقه مند باشید و زمینه را برای
    تحقق این امر فراهم نمایید و از این طریق کانون خانواده را از زوال و
    فرسایش تدریجی مصون سازید و عرصه زندگی را برای نوآوریها بگشایید . 9-
    زمینه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم
    سازید و از داد و ستد عاطفی به سه شیوه قلبی ، کلامی و عملی استفاده
    کنید. به شریک زندگی خود ابراز محبت کنید، اورا قلباً دوست بدارید و با
    زبان عمل هم این امر را ثابت نمایید . 10- محبت خود را به همسرتان
    به صورت عملی نیز نشان دهید.سعیکنید در روز تولد او ، یاسالگرد ازدواج و
    یا مناسبت های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبت خود را ابراز
    نمایید . 11- سعی کنید فهرستی از قابلیت هاو صفات مثبت همسر خود
    را در نظر بگیرید و به موارد مثبت وجود و شخصیت او کاملاً توجه کنید و در
    مناسبات با او به این قابلیت ها اشاره نمایید. از صفات برجسته و مثبت او
    تعریف کنید و از این طریق فضای خانواده و گفتگو را به فضایی گرم و صمیمی و
    آکنده از روحیه مثبت تبدیل نمایید . 12- به جنبه های مشترک فکری و
    روحی خود و همسرتان توجه کنید وبه گونه ای عمل کنید تاخصایص مثبتو سازنده
    به تدریج بیشتر شود و از طریق خودآگاهیو خودسنجی به خودسازی برسید و صفات
    برجسته انسانی را در وجود خود و همسرتان تقویت نمایید . 13- سعی
    کنید با همسرتان تفاهم  و رابطه حسنه داشته باشید . این تفاهم می تواند در
    حضور دیگران و یا در فضای خلوت زندگی صورت پذیرد . این امر مستلزم بهره
    گیری از" هنر خوب شنیدن و خوب گوش دادن"است  .پس سعی کنید در هنگام گفتگو
    با همسرتان ، به دقت به گفتار او توجه کنید و اجازه دهید که مطالب خود
    رابه طور کامل بیان کند . 14- باور کنید که همسرتان انسانی است
    منحصر به فرد و واجد ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی. لذا از مقایسه او با
    دیگران به شدت بپرهیزید . سعی کنید او را با گذشته اش مقایسه کنید و
    تغییرات رفتاری و پیشرفت فکری و اخلاقی وی را تحسین نمایید . 15-
    سعی کنید حالات و روحیات همسر خود را بشناسید و فهرستی از آرزوها و علائق
    وی تهیه کنید و از انتظارات او آگاه شوید . سپس خود را به تأمین خواسته ها
    و علائق منطقی و اصولی وی ملزم نمایید . 16- سعی کنید حریم یکدیگر
    را مراعات و از جر و بحث با هم خودداری کنید. مطالب بیجا را با سکوت خود و
    یا ارائهیپیشنهاد مناسب، به گفتگوهای سازنده و ثمربخش تبدیل کنید .
    کیک
    17-
    باور کنید که هر کلمه و گفتار شما ، در بر دارنده بار عاطفی و روانی است
    که بر وجود شنونده تأثیر مثبت و منفی دارد لذا سعی کنید از زبان گرم ،
    نرم، ملایم ،وتوأم با احترام و محبت استفاده کنید. هرگز از کلمات موهن ،‌
    ملالت آورو تحریک آمیز استفاده نکنید . 18- سعی کنید برای نیل به
    تفاهم و مناسباتِ بیشتر با همسرتان،از صداقت و راستی استفاده کنید. باور
    کنید که رمز خوشبختی و توفیق بسیاری از خانواده ها ، صادق بودن آنها و
    بهره گیری از این صفت برجسته انسانی بوده است . 19- به مدیریت
    کانون خانواده اهمیت دهید و سعی کنید در تصمیم گیری و هدایت زندگی از
    هماهنگی لازم برخوردار شوید. حدود وظایف هر یک از اعضای خانواده را
    مشخصکنید و در برخورد با مسایل زندگی،سیاستی هماهنگ اتخاذ نمایید . 20-
    به موجب قانون مدنی کشور ما مدیریت و مسئولیت نهایی در خانه با مرد است؛
    این امر را در اداره امور خانه بپذیرید.در امور داخلی خانه زن و شوهر باید
    در کنار یکدیگر قراربگیرند؛ پس در برنامه ریزی های زندگی حقی برای همسرتان
    قائل شوید . 21- برای بقاء ، تداوم و تعالی خانواده و دستیابی به
    کاخ سعادت زندگی ، مصلحت زندگی را بر منفعت شخصی ترجیح دهید و سعی کنید
    خواسته های فردی خود را در راه تحقق اهداف زندگی و زناشوئی نادیده بگیرید
    و هر جا که مصلحت بزرگتری مطرح است انعطاف پذیری بیشتری نشان دهید . 22-
    از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی
    ، یکرنگی ، صمیمیت و رفاقت بدهید . باور کنید یکی از مهمترین عوامل تزلزل
    در بنای خانواده و آغاز نابسامانی و مشکلات خانوادگی،لجبازی دو همسر با هم
    و عدم پذیرش یکدیگراست . سعی کنید همسرتان را آنگونه که هست بپذیرید و
    روابط خود را بر پایه دوستی و محبت تنظیم کنید . 23- سعی کنید در صدد تملک کامل همسرتان نباشید و از مرز تعادل خارج نشوید . 24-
    به اصل تفاوت های فردی معتقد باشید و باور کنید که زن و شوهر دو موجودند
    که از نظر هوش و استعداد و علایق و خصایص جسمانی و اخلاقی تفاوتهایی دارند
    . سعی کنید حداکثر توافق بین خصایص شما و همسرتان به تدریج برقرار گردد.
    وجود یکدیگر را مکمل و متمم هم بدانید و به تکامل هم کمک کنید . 25-
    سعی کنید خود را برتر و بالاتر از همسرتان ننبینید . و او را شریک زندگی
    بدانید و به این نکته توجه کنید که درجات تحصیلی ، موقعیت اجتماعی ، وضعیت
    سنیو امکانات مالی شما ، باید بر میزان فروتنی و خضوعتان بیفزاید . بخصوص
    زمانی که در پیشرفت های تحصیلی و موفقیت های مادی شما،همسرتان نقش اساسی
    داشته است . 26- به اصل مشارکت در زندگی خانوادگی معتقد باشید و
    سعی کنید تمام کارها را تنها خودتان انجام ندهید،بلکه از همسر و فرزندان
    خود کمک بگیرید . باور کنید که در ازدواج و تشکیل خانواده،مرد و زن عالی
    ترین سرمایه های وجود خود یعنی روح و قلب و عواطف و آرزوها و احساسات و
    امکانات خود را به مشارکت گذاشته و با قبول همفکری ، همیاری ، مددکاری و
    تعهدات گوناگون ، بهترین جلوه مشارکت را ارائه کرده اند . به این نکته
    اهمیت دهید که امروزه مدیر موفق مدیری است که به قابلیت ها و قدرت های
    اعضای خانواده خود بهای لازمرا می دهد و شرایط را برای بروز و ظهور این
    توانمندی های خدادادی مساعد می نماید . لذا با مشارکت با هم فضای خانه را
    به فضایی بالنده و ثمر بخش مبدل سازید . 28- سعی کنید شرایط کاری
    و شغلی ، موقعیت اجتماعی ، اقتصادی ، وضع جسمانی و روانی و سنی همسرتان را
    به خوبی بشناسید و به تناسب این خصایص از یاری به او در داخل و خارج از
    خانه دریغ نورزید و در شرایط ویژه نظیر بیماری همسر ، بارداری یا تولد
    فرزند ، مسافرت و یا مأموریت شوهر ، تعداد زیاد اولاد ، تحصیل زن یا مرد و
    ... به کمک هم بشتابید و به سهولتِ امور زندگی، شادی، شادکامی و رفاه هم
    کمککنید . 29- همیشه به همسرتان متذکر شوید که کار او به ویژه در
    خانه برای شما با ارزش است.سعی کنید کار زندرخانه را کم ارزش و کار بیرون
    از خانه را با ارزش تلقی نکنید . این امر در تقویت روحیه و مبانی خانواده
    تأثیر زیادی دارد . 30- اگر به دلیل کار زیاد و تعهدات بیرون از
    منزل قادر نیستید عملاً به همسرتان کمک کنید ، علاقه خود را به کمک و
    همکاری با او ابراز نمایید و وی را از حمایت خود ، مطمئن سازید . 31-
    در مدیریت خود از مرد سالاری و زن سالاری خودداری کنید و برای داشتن یک
    خانواده متعادل از "حق سالاری " پیروی کنید و به گفتار امام باقر ( ع ) که
    می فرماید" حق را بگویید ، گرچه برعلیه خودتان باشد"‌  تأسی بجوید . در
    مدیریت خانه ، مرد یا زن هیچکدام نباید نظرات و سلیقه های خود را بر دیگری
    تحمیل نمایند و کلام حق و منطق صحیح رااز جانب هرکدام از طرفین که باشد
    ، بپذیرند . 32- سعی کنید در زندگی دهن بین نباشید و به هنگام
    اظهار نظر و داوری درباره هر کس و هر پیام به کسب اطلاعات مستند
    بپردازید.این امر موجب می شود که قضاوتی صحیح ،مستقل و منطقی داشته باشید
    و در داوری،اشتباه شما به حداقل برسد . 33- برای تعادل در زندگی و
    کامیابی هر چه بیشتر ، از خوش خلقی و گشاده رویی و چهره ای پرنشاط بهره
    بگیرید و کوشش کنید که با شیوه های گوناگون گرد و غبار افسردگی را از چهره
    همسرتان بزدایید . هرگز اجازه ندهید افکار مأیوس کننده و منفی بر وجود
    اعضای خانواده شما سایه افکند و ریشه های شادکامی و شادابی شما را از بین
    ببرد . 34- نارسائی ها و رنجهای گذشته خود و یا همسرتان را مرتباً
    به یاد نیاورید و مطرح نکنید . سعی کنید نسبت به آینده خوش بین باشید و از
    لحظه های موجود حداکثر استفادهرا داشته باشید . 35- سعی کنید از
    تجارب و خاطرات تلخ زندگی دیگران عبرت بگیرید و از تجارب مطبوع اطرافیان،
    دوستان و خانواده های موفق حداکثر استفادهرا داشته باشید . مطمئن باشید
    این امر بر نشاط و شادابی و شادکامی زندگی شما خواهد افزود . 36-
    به منظور جلوگیری از تزلزل خانواده و آسیب های احتمالی،توقعات و انتظارات
    شما از همسرتان باید مناسب با امکانات و توانمندهای وی باشد . مطمئن باشید
    که همخوانی خواسته ها و انتظارات منطقی شما روح تفاهم و همدلی و شادابی
    زندگی را افزون می کند . لذا سعی کنید از چشم و هم چشمی با دیگران
    بپرهیزید و دامنه خواسته ها را گسترده نسازید . 37- برای دستیابی
    به یک زندگی سالم و متعادل،از بزرگواری و گذشت نسبت به یکدیگربه خرج دهید
     . نادیده گرفتن مسائل جزئی ، عفو و تغافل نسبت به بعضی از گفته ها و
    رفتارها و نادیده گرفتن بعضی از اشتباهات و بهره گیری از سعه صدر و بزرگ
    منشی در زندگی خانوادگی از رموز اساسی تحکیم بنیاد خانواده و از عوامل
    مؤثر در زندگی مشترک همسران است . 38- از موشکافی عیوب و عیب جویی
    همسرتان و به رخ کشیدن آنها بپرهیزید و عیب پوشی را سرلوحه مناسبات با
    همسر خود قرار دهید . این امر دستیابی به امنیت روحی و آرامش روانی را در
    کانون خانواده ممکن می سازد . 39- در صورتی که مایلید از انتقاد
    سازنده در مورد رفتار همسرتان استفاده کنید،سعی کنید با ذکر یکی از جنبه
    های مثبت او زمینه را برای ایراد و نقد سازنده خود و پذیرش آن مساعد سازید
    . 40- برای نگهداری حریم خانوادگی و روابط صحیح انسانی و تقویت
    امنیت و تفاهم در زندگی سعی کنید اسرار و رازهای درونی خانواده را نزد
    دیگران بازگونکنید و از این طریق اعتماد همسرتان را به خود جلب کنید . 41-
    سعی کنید در ارتباط و گفتگو با همسرتانبا لحن آمرانه و تحکم آمیز سخن
    نگوییدو نظریات خود را درباره بهبود زندگی و برخورد مناسب با فرزندان یا
    دیگران ، به صورت پیشنهاد به همسرتان مطرح نمایید . این امر پذیرش نظر شما
    را میسر می سازد . 42- سعی کنید از طریق مطالعه کتاب های مختلف ،
    شرکت در مجالس مذهبی ، اخلاقی و علمی و تفکر در زندگیِ خانواده های موفق و
    رمز توفیق آنان ، اطلاعات خود ، همسر و فرزندانتان را افزایش دهید و از
    طریق تقویت اعتماد به نفس و بهره گیری از تجارب ارزنده دیگران،خود و افراد
    خانواده تان را برای برخورد منطقی با مشکلات زندگی آماده سازید . 43-
    در اثنای گفتگو با همسرتان  ، آرامش خود را کاملاً حفظ کنید . سعی کنید
    عصبانی نشوید و در صورت پدید آمدن این حالت از ادامه بحث خودداری کنید . 44-
    هنگامی که عصبانی هستید، این گفتارحضرتعلی (ع) را مد نظر قرار داده و اجرا
    کنید: " به هنگام خشم ،  نه تنبیه ، نه دستور و نه تصمیم.  " 45-
    سعی کنید نگرانی ها و افکار منفی مربوط به محیط کار خود را به محیط منزل
    منتقل نکنید و از این طریق آرامش و فضای گرم خانه را به هم نزنید . 46-
    برای ایجاد و یا تقویت روحیه همسرتان و رفع پاره ای از مشکلات و نگرانی
    های زندگی به تغییر برخی از شرایط حاکم بر خانواده و ارائه برنامه های
    متنوع اقدام نمایید . باور کنید مردان و زنانی از هنر و علم و تجربه
    مدیریت برخوردار هستند که از فرصت های به دست آمده در زندگی حداکثر
    استفادهیمعقولانهرا می کنند و شرایط را برای زندگی بهتر مساعد می سازند
    .پس سعی کنید آینده و حوادثی که شاید هرگز روی ندهد شادکامی زندگی کنونی
    شما را بر هم نزند و شما را دچار نگرانی و پیری زودرس نسازد . 47-
    در برنامه های زندگی خود زمانی را برای گفتگو و ابراز محبت و تبادل نظر با
    همسرتان اختصاص دهید و این امر را در اولویت امور خود قرار دهید . سعی
    کنید اشتغال زیاد و یا وجود فرزندان و بستگان و دوستان،شما را از توجه به
    این امر مهم باز ندارد . 48- فلسفه زندگی خود را بر خوش بینی قرار دهید و با این نگرش ، سلامت عواطف و نشاط زندگی خود را تضمین نمایید . 49-
    در زندگی خانوادگی به برنامه ریزی معتقد شوید و باور کنید که با داشتن
    برنامه و التزام به اجرای آنها می توانید مشکلات زندگی خود را کاهش دهید و
    از قوای حیاتی خود و سایر اعضای خانواده به خوبی استفاده نمائید .

    50-
    در تمام مراحل زندگی و در ارتباط با زندگی خانوادگی خداوند را در نظر
    بگیرید و در گفتار و برخورد و رفتار خود با همسرتان و سایر اعضای
    خانواده،نیت خود را خالص گردانید .

    تهیه و تنظیم برای تبیان: زهره پری نوش



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:48 عصر | نظرات دیگران()

    با همسرتان صادق باشید اما  ...

    کلمات
    در زندگی ما نقش مهمی ایفا می کنند و شاید بتوان گفت شاهرگ حیاتی فعالیت
    های زندگی ما می باشند. در گفتگو نباید کلمات را به بازی بگیریم. باید تا
    آنجا که ممکن است صادقانه صحبت کنیم. اما متأسفانه در جوامع امروز از
    صداقت ، بیشتر سوء استفاده می کنند تا استفاده. در بسیاری از زندگی های
    زناشویی ، طرفین صداقت داشتن را با بی گذشت بودن و یا خرده گیری اشتباه می
    کنند. این عده دائماً در تب و تاب هستند تا بگویند: تو دیروز فلان حرف را
    به من زدی ، تو با پدرم چنان کردی و ... متأسفانه اینگونه برداشت های غلط
    از صادق بودن، بیشتر باعث از هم پاشیدن زندگی می شود تا این که بتواند
    بنیان آن را مستحکم کند. اگر بتوانید مفهوم واقعی صداقت را دریابید و طعم
    صادق بودن را بچشید خواهید دید که زندگی هر روز بهتر و قشنگ تر می شود.

    اجازه
    دهید با ذکر چند مثال ، این مسئله را بیشتر بررسی کنیم. گاهی زنی یک رفتار
    غلط از شوهر خود می بیند و بعد شروع به خرده گیری می کند. و دائماً یک
    اشتباه کوچک را عنوان می کند تنها به دلیل این که خواسته با شوهرش صادقانه
    رفتار کند.

    یا این که مردی بیرون از خانه اشتباه کرده و کاری را به
    غلط انجام داده است سپس آن را برای همسرش بازگو می کند تا بدین طریق ، هم
    بار گناه خودش را سبک تر کند و هم با همسرش صادقانه رفتار کرده باشد. یا
    گاهی اوقات زن یا شوهر ضعفی را از همسر خود می بیند و سپس بدون توجه به
    عواطف و احساسات طرف مقابل می گوید:" چرا درآن مهمانی نتوانستی مثل شوهر
    خواهرم باشی و یا مثل شوهر دوستم رفتارکنی؟" و یا مرد می گوید:" تو هیچ
    وقت نمی توانی مثل زنان دیگر باشی" و ... باید بدانید هیچکدام از این
    رفتارها به معنی صداقت در گفتار و کردار نیست.منظور از گفتار صادقانه
    این است که شما احساسات واقعی خود را طوری بیان کنید که دیگران بتوانند
    راحت تر شما را  درک کنند و در عین حال موجب رنجش و دلخوری کسی هم نشوید.

    باید
    همواره در نظر داشته باشید، بیان کردن شکایت ها و مسائل کوچک و قابل اغماض
    به معنی صداقت داشتن نیست، بلکه اگر بخواهید دائماً این مسائل را عنوان
    کنید، از عنوان کردن مسائل اساسی و مهم زندگی غافل می شوید. آنچه به تجربه
    ثابت شده است برای هیچکس حتی نزدیکترین افراد مثل پدر، مادر، برادر و
    خواهر خوشایند و قابل تحمل نیست که دائماً به شکایات و ناله های شما گوش
    دهند.

    اصولاً برخورد کردن با افرادی که همیشه از همه چیز شکایت می
    کنند و دائماً در حال غرغر کردن هستند، یک شکنجه روانی است و ذهن هر فردی
    را آزار می دهد. البته ناگفته نماند که این افراد به ندرت می توانند به
    آنچه که در زندگی می خواهند دست یابند.

    اگر شما از شوهرتان می
    خواهید تا کاری را برایتان انجام دهد سپس متوجه می شوید که او از انجام آن
    کارممانعت می کند و یا به نحوی پشت گوش می اندازد، سعی کنید غرغر نکنید.
    بلکه راه دیگری را برای انجام آن کار انتخاب نمایید و یا از انجام آن صرف
    نظر کنید.

    یکی
    دیگر از اشتباهاتی که اکثر خانمها دانسته یا ندانسته  مرتکب می شوند این
    است که دائماً در گذشته زندگی می کنند. سعی می کنند خاطرات گذشته را در
    ذهن خود زیر و رو کنند و از بیان خاطرات گذشته مطلبی را برای گفتگو و صحبت
    انتخاب کنند.

    مهم نیست که حرف یا شکایتی را که از گذشته دارید چقدر
    برایتان مهم است بلکه مهم آن است که هرگز آن را به زبان نیاورید، زیرا
    گذشته گذشته است ، نه شما و نه هیچکس دیگر قادر نیست آن را عوض کند. تنها با به زبان آوردن و تکرار خاطرات تلخ گذشته ، لحظات خوش حال و آینده را خراب می کنید.
    ممکن است شوهر شما در گذشته مرتکب اشتباهی شده باشد، یا بر اثر ناآگاهی یک
    موقعیت خوب را از دست داده باشد و یا پولی را در راه غلط خرج کرده باشد.
    اگر او مرتکب چنین اشتباهاتی شده باید بداند که کارش غلط بوده و وقتی
    فهمید که کارش اشتباه بوده  دیگر نباید درباره آن اشتباه حرف بزنید، یا به
    نحوی سعی کنید آن را به رویش بیاورید. زیرا انجام چنین کاری باعث برهم
    خوردن آسایش شما و خانواده می شود. چه بسا که موجب رنجش بیش از حد  شوهر
    شما و یا موجب بی اعتنا شدن او نسبت به شما و حرف های شما شود. اگر با
    تکرار خطاها و گناه هایی که یک شخص مرتکب شده مانع شویم که او گذشته را
    فراموش کند چنین کاری ، خود گناه بزرگتر و نابخشودنی تری خواهد بود.

    اگر
    شما فردی هستید که چنین عادتی دارید سعی کنید هر چه زودتر این عادت بد را
    فراموش نمایید. زیرا با ادامه این کار همسرتان را برای همیشه از خودتان
    دور می کنید. زیرا او دائماً وحشت دارد از این که مبادا هر بار که به صحبت
    کردن با شما می پردازد یک کلمه و یا حرف، شما را به یاد گذشته بیندازد و
    موجب شود شما تمام خاطرات تلخ گذشته را به میان آورید. ناگفته نماند تنها
    زنان نیستند که ممکن است چنین رفتاری داشته باشند. بسیاری از مردان هم
    دائماً در حال غرزدن هستند. حتی در کوچکترین موارد هم از خود گذشت نشان
    نمی دهند. نقش منفی و ویران کننده این دسته از مردان در زندگی زناشویی
    کمتر از نقش زنان نیست، همانطور که" اریک برن " یکی از صاحبنظران  در این
    زمینه می گوید:" در هر بازی و دغدغه همیشه دو طرف لازم است، اگر نمی
    خواهید بازی کنید، پس اصلاً بازی را شروع نکنید". اگر بخواهیم این مسئله
    را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. می توان گفت که نباید با گفتن یک حرف و یا
    جمله بی مورد و نسنجیده دعوا و ناسزاگویی را شروع کنیم.

    اگر از طرفی
    دیدید که چنین دعوایی در حال شروع شدن است بلافاصله از اتاق خارج شوید. با
    انجام چنین کاری می توانید از ادامه آن دعوا جلوگیری کنید.

    اگر
    متوجه شدید شوهر شما به دنبال شما از اتاق خارج شده تا به دعوا و شکایت
    ادامه دهد به او بگویید : من هرگز نمی خواهم به این حرفها گوش دهم و هر
    بار که تو با من این چنین رفتار می کنی موجب می شوی از علاقه من نسبت به
    زندگی و خودت کم شود. البته نباید فراموش کنید تا آنجا که ممکن است این
    حرفها را آرام و با نزاکت به زبان آورید، تا وضع از آنچه که هست بدتر نشود.

    گروهی
    از مردان کمتر شکایت می کنند. متأسفانه این عده کاری می کنند که به مراتب
    از نق زدن بدتر و در ویران کردن زندگی نقش عمیق تری دارد. این گروه از
    مردان ، با زنان و فرزندان خود طوری رفتار می کنند که آنها به ندرت جرئت
    پیدا می کنند حرفی را خلاف میل آنان بزنند و یا اشتباهی را که انجام داده
    اند عنوان کنند. متأسفانه این دسته از مردان فکر می کنند منظور از اقتدار،
    صلابت و جوانمردی و  بی توجه بودن به حرف زنان است. و یا اینکه باید زنان
    را موجودات معیوب و از نظر فکر و روان ناقص بدانند. متأسفانه در برخی از
    جوامع اینگونه عقاید حاکم است، و موجب تشویق مردان به داشتن چنین عقاید
    نادرستی می شود. این گروه از مردان هرگز به عواطف و احساسات زنان توجهی
    نکرده و نقش آنان را در زندگی خود ناچیز می شمارند. اگر شوهر شما جزء این
    گروه از مردان است، مؤثرترین راه برای جلوگیری از گسترش این گونه عقاید
    نادرست این است که از او بخواهید زندگی خود ش را بدون حضور شما و یا زندگی
    دوست و همکارش را بدون حضور زنانشان در نظر بگیرند آن وقت خود به پوچ بودن
    عقاید خود پی می برند.

    دوستی می گفت : پس از آنکه عمری را با شوهرم
    گذراندم تا این اواخر از یک مسئله مهم و اساسی غافل بودم. من همیشه شوهرم
    را تشویق می کردم تا هر چه که در ذهن دارد به زبان آورد. هرگاه که شوهرم
    مثل مجسمه  ابوالهول در گوشه ای می نشست، از او می خواستم به من بگوید چه
    چیزی موجب ناراحتی و رنجش او گشته است. روزی در جواب من گفت:" مرا تنها
    بگذار". از شنیدن این حرف ناراحت شدم و بیشتر اصرار کردم تا برایم بگوید
    چه چیزی موجب ناراحتی او گشته است . آن وقت در جوابم گفت:" برو بیرون".
    بعد از شنیدن چنین حرفی فکر کردم شوهرم هرگز نمی خواهد با من صحبت کند.
    چند روز بعد خودم از مسئله ای ناراحت شدم و پس از چند لحظه ، ناراحتی من
    تبدیل به عصبانیت شدید شد. پسرم چند بار اصرار کرد تا برایش بگویم چه چیز
    موجب ناراحتی من گشته است، چیزی نمانده بود به او بگویم، ( از اینجا بیرون
    ). زیرا آنچه که در آن لحظه احتیاج داشتم سکوت بود تا خشمم فرو بنشیند و
    بتوانم دوباره آرام شوم. هر بار که پسرم می آمد می پرسید که چه چیز موجب
    ناراحتی من شده است، تحمل صدای او برایم غیر ممکن بود.  در آن لحظه بود که
    منظور شوهرم را از گفتن آن جمله ناخوشایند فهمیدم.

    فراموش نکنید که
    گاهی مشکلاتی در رابطه با کار یا مسائل دیگر پیش می آید که شوهر شما
    احتیاج به سکوت دارد تا بتواند افکارش را متمرکز کرده و راه حلی برای رفع
    آن مشکل پیدا کند پس اگر گفت:" مرا تنها بگذار" فکر نکنید منظورش این است
    که نمی خواهم با تو حرف بزنم. بلکه می خواهد بگوید در آن لحظه به سکوت
    احتیاج دارد، نه به مصاحب.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:47 عصر | نظرات دیگران()

    همسر خود را بشناسیم

    اختلاف رفتاری دو جنس

    زنان
    و مردان در رفتار تفاوت های زیادی دارند . مثلاً وقتی یک زن می خواهد سر
    صحبت را با همسرش باز کند از موضوعهای کاملاً متفاوتی آغاز می کند،در حالی
    که مردان زمانی که صحبت می کنند می خواهند افکار و اطلاعاتی را بیان کنند .

    برای
    مردان ارتباط برقرار کردن یعنی تبادل اطلاعات، در حالی که برای زناناین
    امر به معنی سهیم شدن ، سهیم کردن و صمیمیت و لذت بردن است . هدف زنان از
    مکالمه این است که احساسِ حمایت کنند و تا جایی پیش بروند که خودشان را
    بفهمانند و دیگران را بفهمند . مردان به دنبال صحبت های سریع و ترجیحاً
    جالب و بامزه و از همه مهمتر علمی و مفید هستند .آنها به ندرت" حرف زدن
    برای حرف زدن" را دوست دارند .در حالی که زنان دوست دارند از احساسات و
    علائقشان سخن بگویند.

    زنان بدانند

    که مردان چگونه ارتباط برقرار می کنند و مخصوصاً بدانند که آنها چگونه ارتباط کلامی ایجاد می کنند .

    به
    مردان کمک کنند تا آنچه را که در درونشان می گذرد،بهتر و بیشتر با آنان در
    میان بگذارند . زن عادی ، در مقایسه با مرد عادی در ایجاد ارتباط کلامی
    استاد است،مخصوصاً زمانی که ابراز احساسات در میان باشد .

    مردان بدانند

    به
    شیوه ارتباط برقرار کردن خود و همسرشان توجه کنند . آنان باید بدانند که
    بین شیوه ارتباط برقرار کردن آنها و همسرشان تفاوت بسیار زیادی وجود دارد .

    با
    این شناخت آنان می توانند از خود رفع اتهام کنند و نگرش های دفاعی خود را
    درباره زنان کنار بگذارند و آنها را متهم نکنند که به طور دائم انتقاد می
    کنند و نق می زنند . مردان احتمالاً می توانند متوجه شوند که زنان از بیان
    کردن حالت های روحی خود لذت می برند . زنان این کار را به منظور انتقاد از
    مردان انجام نمی دهند بلکه بیشتر برای بهبود رابطه و نزدیکتر کردن خود به
    همسرشان و احساسِ داشتن یار و همراه انجام می دهند . برای زنان بیان کردن
    حالت های روحی ، حتی احساسات منفی ، نوعی اثباتعلاقه است.

    تفاوت های روانی زنان و مردان

    از
    دهه 1950 به این طرف ، روانشناسی جدید خواسته است از تفاوت های زن و مرد
    بکاهد؛زیرا این تفاوت ها در گذشته ، اغلب برای مطیع کردن و به خدمت گرفتن
    زنان به کار رفته است . طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در مورد 61
    جامعه،تقریباً 50 درصد زوجها طلاق می گیرند یا می خواهند طلاق بگیرند و
    این اتفاق معمولاً در سال چهارم یا پنجم زندگی مشترک آنها رخ می دهد .
    درصد ازدیاد طلاق بین سال های 1960 و 1990 به 300 درصد می رسد .

    59 درصد
    خصوصیات و رفتار زیست شناختی مردان و زنان یکی است. هر دو یک مغز ، یک بدن
    ، دو دست ، دو پا و ... دارند ، نفس می کشند ، غذا می خورند ، می خوابند و
    ...  .

    اعتقاد به این که تفاوت های ژنتیکی ، غددی ، هورمونی ،
    اندامی و ... نمی توانند روی روان و رفتار زنان و مردان اثر بگذارند ،
    کاملاً غلط و ضد علمی است.اگر روان شناسی تفاوت های دو جنس در قرن 19 این
    اشتباه را مرتکب شد که مرد را به عنوان جنس برتر شناخت تا بتواند زن را
    پایین بیاورد و او را فقط به نقش های معمولی بارداری ، تربیت فرزندان و
    تغذیه محدود کند ، این باور نیز می تواند کاملاً اشتباه و خطرناک باشد که
    زن و مرد مشابه هستند . زن و مرد در حقیقت انسانند ،اما متفاوت . در کتاب
    ،" کشف کردن تفاوت هایمان" ، اثر ژورتانبنوم ، گفته شده استکه برای درک
    واقعیت چهار روش وجود دارد : فیزیکی ، احساسی ، عقلانی و روحانی. زنان به
    راحتی می توانند از یک روش به روش دیگر بروند اما مردان با روش فیزیکی و
    عقلانی راحت ترند . به عنوان مثال مردی که غمگین یا شاد است این حالت ها
    را با رفتار ( فیزیکی ) خود نشان می دهد.به عبارت دیگر مرد به عمل،ارجحیت
    می دهد . زن غم را احساس می کند و حتی می تواند بی دلیل احساساتی شود،ولی
    درک این موضوع برای مر بسیار سخت است . زن به رابطه خود و محیط،بیشترین
    ارجحیت را می دهد .

    برای مرد، هیجان بیانگر یک مشکل یا تعارض است؛پس
    به دنبال این هیجان می رود تا آن را از بین ببرد و آرامش روحیاش را دوباره
    به دست بیاورد . برای زن هیجان به صورت بهانه برای ایجاد ارتباط در می آید
    . زن می خواهد هیجان خود را بیان کند،آن را با دیگران تقسیم کند و در
    مقابل ، هیجانهای دیگران را به دست آورد . وقتی زن هیجان خود را برای
    شوهرش تعریف می کند شوهر به طور خودکار فکر می کند که خودش قسمتی از مشکل
    است،او دلیل یا یکی از دلایلی است که این هیجان را به وجود آورده است .

    بنابراین
    اغلب به حالت دفاعی ،واکنش نشان می دهد . شوهر برای آن که به زنش کمک کند
    تا هیجان او از بین برود،به جستجو و پیدا کردن راه حلی برای مشکل می گردد
    . این کار موجب می شود که زن فکر کند مرد می خواهد عیب او را جبران کند یا
    می خواهد همیشه حرف آخر را بزند؛زیرا مرد هیجان خود را به شیوه عقلانی و
    اندیشمندانه بیان می کند ،برای همیناحساس می کند که مورد حمله قرار
    گرفته،و زن احساس می کند که درک نشده است .

    یک متخصص در زبان شناسی
    اجتماعی برای درک این که چرا مردان و زنان در ارتباط برقرار کردن اینقدر
    مشکل دارند،به تحلیل روش های مکالمه و گفتگو بین زنان و مردان پرداخته
    است. او نشان داده که مردان به اندازه زنان حرف می زنند اما آنها در همان
    شرایط از همان موضوعها و برای همان هدف ها حرف نمی زنند . زنان برای ایجاد
    ارتباط و بیان حالت های روحی خود از زبان ارتباطیو صمیمانه ، استفاده می
    کنند . مردان از زبان برای انتقال اطلاعات و دریافت آن بهره می گیرند .
    برای مرد ، زبانِ عملکرد ابزاری دارد و برای حفظ استقلال به کار می رود .
    مردان از واقعیت های عینی و خارجی حرف می زنند ، در حالی کهزناز زندگی
    خصوصی خود برای استراحت و تجدید قوا در سکوت بهره می گیرند .

    مرد در
    جمع بیشتر حرف می زند ، مرد سخنرانی می کند و زن تظاهر می کند که گوش می
    دهد؛ زیرا برای زن زندگی خصوصی اهمیت دارد و نه موقعیت اجتماعی . به علاوه
    مردان تنها زمانی در جمع صحبت می کنند که هر بار فقط یک نفر حرف بزند در
    حالی که زنان وقتی بیشتر از یک صدا شنیده می شود ، راحت تر حرف می زنند .
    هنگام حرف زدن،زنان معمولاً به دنبال تأیید شدن هستند ، در حالی که مردان
    قدرت طلبی می کنند. زنان برای ارتباط برقرار کردن ، ناراحتی ها یا نگرانی
    های کوچک خود را تعریف می کنند ، مرد بیان ناراحتی ها یا نگرانی ها را به
    حساب سرزنش یا انتقاد از خود می گذارد .

    با درنظر گرفتن این موضوع که بین زنها و مردان تفاوت های زیادی وجود دارد(که این تفاوت ها مکمل یکدیگرند).

    مردان
    می خواهند که زنان، کمتر حرف بزنند ، فعالیت های بدنی بیشتری داشته
    باشند،کمتر رمانتیک باشند، کمتر فکر خود را به دیگران مشغول کنند، به
    کارشان بیشتر مشغول باشند، بیشتر منطقی باشند، بیشتر در خانه بمانند، کمتر
    حساس باشند، خوش قول تر باشندو زودتر حاضر شوند .

    زنان می خواهند که
    مردان، بیشتر حرف بزنند، بیشتر عاطفی باشند، فعالیت های بدنی کمتری داشته
    باشند، بیشتر رمانتیک باشند،وقت خود را کمتر به کار و بیشتر برای خانواده
    صرف کنند، کمتر حسابگر باشند، بیشتر به بیرون از خانه بروند و همدردی
    بیشتری نشان دهند، کمتر عجله داشته باشندو به سلامت خود بیشتر برسند .

    با
    مقایسه یک به یک خواسته های زنان و مردان به نظر می رسدشاهد یک صف آرایی
    برای نبرد هستیم . نبردی که در آن هر کسی ادعا می کند طرف مقابلاو را دوست
    ندارد؛هر کس ، ادراک خود را به عنوان هنجار معرفی می کند که باید دنبال
    شود.هر دو طرف خیال می کنند که مسئله ، مسئله عشق یا اراده است اما نمی
    دانند که تفاوت های ذاتی باعث به وجود آمدن این تفاوت ها می شود و دشواری
    ها را به وجود میآورد .

    باید تفاوت های زنان و مردان را شناخت و به
    آنها اهمیت داد نه این که برای" هنجارسازی" جنس مخالف به کار گرفت . با
    این کار یکی دیگری را متهم نخواهد کرد که صداقت ندارد یا نمی تواند ارتباط
    برقرار کند .



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:46 عصر | نظرات دیگران()

     پیشرفت همسرتان و حمایت شما

    شغل

    با مشکلات شغل همسرمان چطور می توانیم کنار بیاییم؟

     من
    و شما بخواهیم و نخواهیم، بسیاری از ما و همسرانمان باید سرکار برویم؛
    کاری که گاهی اوقات ممکن است خیلی دوستش نداشته باشیم. گاهی اوقات هم پیش
    می آید که شغل همسرمان مورد علاقه ی ما نیست.  معمولا زمانی که شغل ما
    مشکلات یا سختی هایی دارد، کمتر متوجه آن می شویم اما وقتی شغل همسرمان
    دشواری یا مشکلاتی دارد، بیشتر به چشممان می آید و البته کمتر هم می
    توانیم با آن کنار بیاییم.اما باید به روشی با آن کنار بیاییم

    و با پذیرش شرایط موجود به آرامش خودمان و همسرمان کمک کنیم.

    کار نه زندگی

     چند
    سال قبل شاید آرزوی خیلی از افراد داشتن شغل کارمندی آرامی بو د که صبح سر
    ساعت سر کار بروند و عصر هم سر ساعت راهی خانه شوند. هر چند به دلیل
    محدودیت های درآمدی، این نوع مشاغل کمتر از قبل طرفدار دارند اما باز هم
    داشتن برنامه شغلی مشخص و مرتب یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب شغل برای
    بسیاری از افراد است؛ مثلا بعضی از مشاغل آزاد را در نظر بگیرید؛ مغازه ای
    که صبح ساعت 9 تا 11 شب باز است و آقای خانه خسته و کوفته ساعت 12 شب به
    خانه می رسد؛ در این شرایط از طرفی خستگی فردی که چنین شغلی دارد و از طرف
    دیگر خستگی کسی که به انتظار او در خانه نشسته است، می تواند باعث فرسودگی
    و ایجاد مشکل در روابط این دو شود. از طرفی بسیاری از مغازه دارها مجبورند
    روزهای تعطیل را هم سرکار بروند که همین می تواند مشکل را دو چندان کند.
    البته این مشکل تنها به مشاغلی مثل مغازه داری خلاصه نمی شود، بلکه کارهای
    دیگری هم می توانند چنین دردسرهایی را به دنبال داشته باشد؛ مثل رانندگان
    تاکسی. البته گاهی اوقات هم افراد مجبورند برای تامین نیازهای مالی زندگی
    شان در چند جا کار کنند. این بار اضافه کاری علاوه بر فرسودگی جسمی،
    فرسودگی روانی زیادی هم به دنبال می آورد.

    اگر
    شغل همسرتان اجازه می دهد که در محل کار به او سر بزنید یا زمانی را پیش
    او باشید، می تواند باعث شود هم با مشکلات شغلی او بیشتر آشنا شوید و هم
    موضوعات بیشتری برای صحبت کردن و گپ زدن داشته باشید.

     در
    شغل های آزاد میزان ساعتی که فرد کار می کند، با میزان درآمد او رابطه
    مستقیمی دارد. واقعیت این است که گاهی اوقات باید بنشینید و دو دو تا چها
    تا بکنید و ببینید بالاخره شما پول بیشتر می خواهید یا می خواهید لذت
    بیشتری از زندگی تان ببرید. همین تصمیم گیری اساسی است که تعیین می کند
    چطور باید برنامه ریزی کنید. داشتن قوانین مشخص کاری – حتی زمانی که
    کارتان ویژگی «آزاد» دارد – به شما برای برنامه ریزی بهتر کمک می کند.

    کارمند شبانه روزی

    سنگینی
    کارها از سویی و استفاده بیشتر از رایانه و اینترنت برای کار، باعث شده تا
    تعداد بیشتری از افراد کار را با خودشان به خانه ببرند و شیفت دوم کار را
    در خانه داشته باشند. گاهی اوقات این آوردن کار به خانه در بعضی روزهای
    خاص اتفاق می افتد؛ مثل روزهای پایانی سال یا پایان سال تحصیلی. کنار آمدن
    با این موضوع در این شرایط معمولا راحت تر است اما امان از آن وقتی که این
    مساله تبدیل به عادتی هر روزه شود! نرسیدن به مسائل خانواده از یک طرف و
    تشدید مشغولیت های ذهنی می تواند باعث فاصله افتادن بین همسران شود؛
    موضوعی که تحمل آن واقعا دشوار است.

    در مواقعی که موضوع تشدید می
    شود، شاید مجبور باشید قوانین خانه را با کمک همسرتان کمی تا قسمتی روشن
    کنید. این وضعیت دقیقا مصداق جنگ اول به از صلح آخر است. گاهی اوقات افراد
    ترجیح می دهند کج دار و مریز با موضوع کنار بیایند تا زمانی که دیگر
    طاقتشان طاق می شود اما این رویه در عین حال که باعث می شود تغییر برنامه
    بعدا سخت تر شود، فشار زیادی را هم به شما وارد می کند.

     اگر در
    خانه می خواهید بخشی از کارتان را انجام دهید، بهتر است مکان خاصی را برای
    انجام کارهایتان مشخص کنید. انجام کار در آشپزخانه، هال و پذیرایی در عین
    حال که باعث می شود کارتان بیشتر طول بکشد، نظم خانه تان را هم بیشتر به
    هم خواهد زد و نارضایتی بیشتری را هم به دنبال خواهد داشت.

    خلاف جریان آب

    تفاوت
    در ساعات خواب و بیداری یا تفاوت در روزهای تعطیل به خاطر تغییر شیفت،
    مشکلات زیادی را برای خانواده ها می تواند ایجاد کند. پزشکان، پرستاران و
    کادر درمانی از افرادی هستند که بیشتر با این مشکلات دست و پنجه نرم می
    کنند. برای بسیاری از افراد که از بیرون به زندگی این افراد نگاه می کنند،
    شاید وجود این تفاوت چندان به چشم نیاید یا تصور کنند که این تنها یک
    تفاوت ساده در برنامه ریزی است اما تصور کنید وقتی مجبور می شوید مهمانی
    هایتان را لغو کنید ، در ساعاتی که سریال های خوب تلویزیون پخش می شوند
    آرام و ساکت بنشینید . تلویزیون را روشن نکنید، وقتی همه در حال مهمانی و
    دید و بازدید یا مسافرت هستند، در خانه به انتظار همسرتان بنشینید و
    نتوانید همراه اقوام یا دوستان برنامه ای ترتیب دهید، چه فشاری به شما می
    آید.

    شاید خیلی کار راحتی نباشد و اصلا گاهی اوقات انجام پذیر نباشد
    اما سعی کنید تا حد امکان برنامه هایتان را با برنامه همسرتان تنظیم کنید.
    اینکار شانس اینکه زمان های مشترک بیشتری را بتوانید در کنار هم باشید،
    افزایش می دهد. اگر زمان مشترک مفید با همسرتان هر روز هم نباشد، ایرادی
    ندارد اما سعی کنید که حتما در طول یک هفته 2 یا 3 برنامه مشترک داشته
    باشید.

    احتمالا
    برنامه های کاری شما با وجود تمام بی نظمی هایش، دارای نظم  ترتیب خاصی
    است. اگر این برنامه هر ماه مشخص می شود، بهتر است خانواده و به ویژه
    همسرتان را از وضعیت برنامه خود در کوتاه ترین زمان ممکن مطلع کنید.

    نصب
    برنامه روی در یخچال و اطلاع داشتن همه از برنامه می تواند هم به برنامه
    ریزی بهتر خانواده کمک کند و هم از ایجاد مشکل جلوگیری کند.

    کار با سفر اضافه

    از
    قدیم این نوع شغل ها وجود داشتند؛ دریانوردان قدیمی ای که مجبور بودند چند
    ماهی را روی دریا بگذرانند و تنها چند روزی کنار خانواده باشند. حالا در
    این روزها چنین مشاغلی انواع و اقسام مختلفی پیدا کرده اند؛ از رانندگان
    جاده ای بگیرید تا مهندس هایی که در پروژه هایی دور از شهرها کار می کنند.
    زمانی که بچه ها کوچکند معمولا مادری که تنهاست، دردسرهای زیادی دارد به
    ویژه اگر خودش هم شاغل باشد. اول از همه، درست است که وضعیت خانه شما خاص
    است اما باز هم این دلیل نمی شود که وظایف خانه تقسیم نشود و تمام کارها
    به عهده یک فرد باشد. سعی کنید بخشی از کارها را حتما تقسیم کنید بد نیست
    که در این مورد خیلی شفاف با همسرتان صحبت کنید.

     شما این مدت دور
    از شهر و خانه تان بوده اید، کلی کار عقب افتاده دارید، دلتان برای
    خانواده تان تنگ شده و از طرفی دوستان و اقوامتان را هم ندیده اید. یکی از
    اشتباهاتی که افرادی مثل شما می کنند این است که تاریخ آمدن خودشان را از
    چند روز قبل به همه اعلام می کنند و برنامه های زیادی مثل مهمانی یا قرار
    ملاقات با دوستان یا فامیل و اقوامشان می گذارند. بد نیست قبل از برنامه
    ریزی برای روزهای محدود حضورتان، با همسرتان هم صحبتی داشته باشید. در عین
    حال، یادتان باشد زمان بندی تان به صورتی باشد که حداقل 2 برابر زمانی که
    برای دیدار با دوستان و اقوام در نظر می گیرید، برای خانواده و به ویژه
    همسرتان در نظر بگیرید.

    مخالف با برنامه ریزی

    تصمیم
    می گیرید که مسافرت بروید ، برنامه ریزی می کنید و همه چیز را مهیا می
    کنید اما بعد ناگهان همه چیز به هم می خورد. این داستان برای تعدادی از
    خانواده ها بسیار آشناست. در شغل هایی که برنامه های غیرقابل پیش بینی یا
    آماده باش های ناگهانی دارند یا با فراخوان های بدون هماهنگی قبلی
    همراهند، زندگی افراد شاغل و خانواده آنها در ابعاد مختلفی تحت تاثیر قرار
    می گیرد. پلیس، نیروهای مسلح، هلال احمر و کادر پزشکی و درمانی معمولا
    چنین وضعیتی را به کرات تجربه می کنند. اول از همه لازم است که کمی واقع
    بین باشید. وقتی برنامه ریزی سفت و سختی انجام می دهید و اصرار زیادی بر
    انجام آن دارید ، اگر به هم بخورد ، به شما بیشتر سخت می گذرد ، تا زمانی
    که همیشه چند درصدی را برای به هم خوردن برنامه در نظر گرفته باشید. وقتی
    هم برنامه از قبل تعیین شده تان به هم می خورد، عوض حرص خوردن و عصبانی
    شدن به فکر برنامه ریزی دوباره با همسرتان باشید.

    وقتی
    برنامه خانواده به هم می خورد، سعی کنید در اسرع وقت برای جبران برنامه
    قدمی بردارید. گاهی اوقات افراد از اینکه مجبورند غر زدن نزدیکان یا
    بدخلقی آنها را تحمل کنند، کلافه می شوند. یک راه خوب برای اینکه دوره این
    ناراحتی در نزدیکان شما کم شود ، این است که با آنها همدلی کرده و به آنها
    حق بدهید.

     درست است که این شما نبودید که برنامه را
    به هم زدید اما به هر حال شغل شما باعث این مساله شده است؛ پس مسؤولیت آن
    هم بر عهده شماست. وقتی برنامه خانواده به هم می خورد، سعی کنید
    در اسرع وقت برای جبران برنامه قدمی بردارید. گاهی اوقات افراد از اینکه
    مجبورند غر زدن نزدیکان یا بدخلقی آنها را تحمل کنند، کلافه می شوند. یک
    راه خوب برای اینکه دوره این ناراحتی در نزدیکان شما کم شود ، این است که
    با آنها همدلی کرده و به آنها حق بدهید. معمولاً زمانی که افراد احساس
    کنند طرف مقابل آنها برای احساسات آنها ارزش قائل است، زودتر آرام می شوند.

     

    منبع : همشهری خانواده - با تغییر

    تنظیم برای تبیان :داوودی



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:45 عصر | نظرات دیگران()

    مهر من نثار تو

    مهرم نثارت

    نمى‏دانم
    شما که الان مشغول خواندن این مطلب هستید، ازدواج کرده‏اید یا نه؛ اما از
    قدیم و ندیم گفته‏اند که این شترى است که در خانه همه مى‏خوابد (کارى به
    موارد استثنا نداریم). به هر حال، اگر ازدواج کرده‏اید که تا کنون
    فهمیده‏اید و اگر ازدواج نکرده‏اید، در آینده خواهید فهمید که زندگى
    مشترک،  و در «زیر یک سقف»، داراى فراز و نشیب‏هایى است که براى عبور صحیح
    و خوشایند از آنها، دانستن نکات مهمى، لازم و ضرورى است. تعدادى از این
    نکات را با شما در میان بگذاریم.

    1. در عشق ورزیدن، آرامش دادن و ابراز محبت، پیش قدم باشید.

    محبتى
    که در دل احتکار و زندانى شود ، مفید نیست. تمام شئون زندگى ، باید
    جلوه‏گاه محبت انسان باشد. از جلوه‏هاى بروز محبت، مى‏توان ادب در کلام و
    رفتار، توجه و محبت، لبخند و حسن خلق، به استقبال همسر رفتن و گشاده‏رویى
    به هنگام دیدار با او را نام برد. خداوند در قرآن کریم به محبتى که بین زن
    و شوهر ایجاد مى‏گردد، اشاره فرموده و آن را آیتى از آیات خود دانسته است.
    خداوند، سرمایه مهر و محبت را در آغاز زندگى مشترک، بین زن و مرد قرار
    مى‏دهد و محافظت و نگهبانى از آن را بر عهده خود آنها نهاده است و این
    انسان است که باید از این سرمایه، به نحو احسن استفاده کند. یکى از
    راه‏هاى نگه‏دارى و تقویت این محبت، بروز آن است. هرگز از ابراز محبت،
    هراسى، به دل راه ندهید و گمان نکنید، با این کار از شخصیت شما کم مى‏شود
    و ضعف شما محسوب مى‏گردد. پیامبر اکرم در جایى دیگر مى‏فرماید: «ابراز
    محبت، نیمى از عقل است» .

    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «شایسته‏ترین کس براى منت گذارى، کسى است که در دوستى و محبت نسبت به طرف، خود پیشى گیرد».1

    2. هر مردى مى‏خواهد براى همسرش یک قهرمان باشد.

    این
    احساس، زمانى در مرد ایجاد مى‏گردد که زن از او قدردانى و تشکر کند. شما
    بانوان سعى کنید قدرشناسى خود را در مقابل محبت‏هاى همسرتان، آشکارا ابراز
    کنید هرگز براى تشکر و قدردانى از همسرتان، منتظر کار مهم، بزرگ و خاصى از
    جانب او نباشید، کارهاى کوچک و به ظاهر عادى و بى‏اهمیت او هم مى‏تواند
    راهى باشد تا شما به او بفهمانید که قدرش را مى‏دانید و تلاش او را براى
    خوشحال کردن شما، ارج مى‏نهید. بزرگ‏ترین دارایى زندگى، سپاسگزارى است و
    بدترین و سخت‏ترین چیز، ناسپاسى است. زنان دوست دارند که دوستشان بدارند؛
    ولى مردان نیاز دارند که مورد تحسین قرار بگیرند. با تشویق، تحسین و
    قدردانى از شوهرتان، او را سرحال و زنده نگه دارید هر کس که روحیه دیگران
    را تقویت کرده، بالا ببرد، روحیه خودش بالا مى‏رود.

    عشق

    3. یاد بگیرید خوب گوش کنید.

    وقتى
    کاملاً و با دقت به حرف‏هاى کسى گوش دهید، گویى مى‏گویید الان تو مهم‏ترین
    چیز در دنیاى من هستى. درک نادرست، اشتباهات و مخالفت‏ها در روابط بین
    انسان‏ها، همه ناشى از ناتوانى در گوش سپردن به حرف‏هاى اطرافیان است و
    بیشترین عصبانیت‏ها، فریادى است براى جلب توجه. بنابراین، با به کار بردن
    یک تکنیک ساده در گوش کردن، مى‏توان این فریاد رإ خاموش کرد و رفتارى
    صمیمانه بین طرفین ایجاد کرد. وقتى همسرت با تو در حال صحبت کردن درباره
    مسئله‏اى است و یا با تو در رابطه با یکى از مشکلاتش دردل مى‏کند، مشغول
    هر کارى هستى، از آن دست بکش. این، بدین معناست که کارم مى‏تواند صبر کند
    و تو برایم مهم‏ترى و به او نگاه کن. در مرحله بعد، ابروهایت را بالا ببر.
    وقتى این کار را انجام دهى یعنى به او توجه کامل دارى و در آخر، این که به
    سوى او خم شو و سر را گاهى به علامت تأیید حرف‏هایش، تکان بده. با این چند
    رفتار ساده، حس خوشایند مورد توجه بودن را به همسرت انتقال مى‏دهى.

    اگر مردها بدانند آنچه در زندگى و براى همسرشان انجام مى‏دهند، مهم و با ارزش است، بر تلاش و محبت خود نسبت به همسر مى‏افزایند.

    4. از غیر همسرت چشم بپوش.

    این
    مطلب باید هم از سوى مرد و هم زن رعایت گردد. هم مرد باید چشم بر زنان
    دیگر ببندد و هم زن باید نگاهش به مرد دیگرى نباشد. این، درباره ی محارم
    نیز صدق مى‏کند؛ بدین معنا که مرد نباید زن خود را با زنان دیگر، مانند
    خواهر و یا مادر خود، مقایسه کند. حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر کس چشم خویش را آزاد بگذارد، همیشه اعصابش ناراحت خواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتار خواهد شد».
    پیامبراکرم (ص) نیز مى‏فرماید: «هر زن شوهردارى که چشمش را از نگاه کردن
    به غیر شوهرش پر کند ، مورد غضب شدید پروردگار واقع خواهد شد».2

    5. بهترین همسر باش‏

    ازدواج
    خوب این نیست که بهترین نفر را انتخاب کرده باشید؛ بلکه این است که خود
    بهترین همسر باشید. براى این که بهترین باشید، ابتدا باید خود را بشناسید
    و نیز براى خود احترام قائل باشید. این موضوع، باعث مى‏شود که دوست داشتنى
    شده، همسرى دلخواه باشید.  اگر مى‏توانید خود را تغییر دهید، حتماً این
    کار را انجام دهید و اگر نمى‏توانید ، خود را به عنوان مخلوقى از مخلوقات
    خداوند ، بپذیرد. این پذیرش خودتان، به شما کمک مى‏کند تا تصویر ذهنى خوبى
    از خودتان داشته، از اعتماد به نفس برخوردار شوید و در نتیجه، مهرتان را
    نثار همسرتان کنید و بهترین همراه براى او باشید.

     

    پى‏نوشت:

    1. رى شهرى، میزان الحکمه، ج 12، ص 938.

    2. مجلسى، بحارالانوار، ج 104، ص 39.

     

    پرسمان

    تنظیم برای تبیان: کهتری

     

    مقالات مرتبط

    زندگی مشترک ، برای من و تو

    12 نکته برای نجات زندگی مشترک

    در قلب او بکارید

    نگاهی به زندگی رهبر

    رویای قصر پریان

    رابطه زناشویی تان را حفظ کنید

    قلب او در دست تو

    زناشویی بدون رویاهای بر باد رفته



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 11:44 عصر | نظرات دیگران()
       1   2   3   4   5   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    تفاوت عشق و دوست داشتن
    آماده ای برای ازدواج؟
    خدا خودش قول داده
    ازدواج نکنید اگر...
    نقش ها و وظایف همسران در به وجود آوردن خانواده ای شاد و سالم ( ق
    پیشنهاداتی برای توفیق خانواده ها و برخورد مناسب همسران با هم
    با همسرتان صادق باشید اما ...
    همسر خود را بشناسیم
    پیشرفت همسرتان و حمایت شما
    مهر من نثار تو
    قلبش را برای خود نگهدارید
    به ما شدن بیاندیشید
    همدل و همراه ،تا ته دنیا
    12نکته برای نجات زندگی مشترک
    حتما میدونی منظور منو
    [همه عناوین(92)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا