سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردن و خوارى نبردن ، و به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن ، و آن را که نصیب به آسانى به دست نیاید با کوشش با آن برنیاید و روزگار دو روز است روزى از تو و روزى به زیان تو ، در روزى که از توست سرکشى بنه و در روزى که به زیان توست تن به شکیبایى ده . [نهج البلاغه]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 22

ایده آل گرایی درانتخاب ممنوع!

نتخاب متعادل

ازدواج،
هسته اوّل ایجاد خانواده و خانواده نیز سنگ بنای جامعه انسانی است. لذا
نوع پایه‏گذاری، و میزان توجّه و تدبیر در این امر مهم، در پیشرفت و توسعه
و نیز انحطاط و سقوط جامعه، تأثیر مستقیم دارد.

ازدواج، عاملی برای
رفاه، سکون و گسترش مدنیّت بشری است. راهی مهم برای آسایش جامعه و رفاه
بشریت است. بنا بر این، ازدواج آثار و نتایج بسیار سازنده‏ای برای افراد و
به تبع آن، برای جامعه دارد که در این جا به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:1
. ارضای نیازها و گرایش‏های غریزی، 2 . بقای نسل بشر، 3 . ایجاد آرامش و
اطمینان روحی و روانی و نجات از تنهایی،4 . ریشه‏کن شدن بسیاری از
انحرافات و فسادها، 5 . حفظ و تقویت ایمان و معنویت در افراد (تکمیل شدن
دین) 6 . تکامل روحی، فکری و جسمی افراد، 7 . توسعه و رشد ارزش‏های اخلاقی
(اعم از فردی و اجتماعی) و... .

«بهترینْ ازدواج، آسان‏ترینِ آن است»(2)

ازدواج در دنیای امروز

 در
دنیای امروز که با مظاهر فریبنده خود، الگوهای بسیار نامناسبی را برای
زندگی افراد معرفی می‏کند، بسیاری از جوانانی که اطلاعات کمی از ازدواج و
مسائل مربوط به تشکیل خانواده دارند، گرفتار انتخاب‏های نسنجیده و در
نتیجه، شکست‏های جبران‏ناپذیری در زندگی خویش می‏شوند. جوانان ما باید
همیشه این نکته مهم را در نظر بگیرند که انتخاب همسر بدون بررسی، دقت و اندیشه، همانند خریدن یک عینک بدون معاینه، آزمایش و سنجش، برای چشم است ؛
چرا که همان‏گونه که عینک خریداری شده، احتمال دارد که به چشم‏های ما
نخورد و حتی زیان و ضررهایی نیز برای چشممان داشته باشد، همسری هم که بدون
دقت و بررسی لازم انتخاب شده باشد، همین وضع را داراست.

سختگیری و دقت تا چه اندازه؟!

نتخاب متعادل

سختگیری
در انتخاب همسر تا آن‏جا که انسان را از سهولت و سهل‏انگاری در انتخاب،
باز دارد و او را به دقت لازم و مفید در این امر وادارد، بسیار به‏جا و
سازنده است ؛ اسلام، درباره بسیاری از مسائل پیرامون ازدواج مثل: مهریه،
جهیزیه، ثروت، تشریفات، آداب و رسوم و... به آسان‏گیری و سادگی و عدم
سختگیری توصیه می‏نماید. همچنان که در روایات آمده است: «بهترین همسران،
کسانی‏اند که مهریه‏شان کمتر باشد»(1)   و... اما هنگامی که سخن، در باب
«انتخاب همسر» است، شخص را بر حذر می‏دارد و از او می‏خواهد که معیار و
ملاک‏هایی را لحاظ کند و دقت و سختگیری لازم را برای رعایت شدن ملاک‏های
واقعی در انتخاب همسر، داشته باشد، «بنگر چه گردنبندی برگردنت
می‏اندازی!»(3) و نیز سفارش شده که: «از ازدواج با احمق بپرهیزید»(4) و
ده‏ها مورد دیگر که معیار و ملاک‏های اسلامی را برای یک انتخاب موفق در
گزینش همسر برای انسان، مشخص می‏کند. ولیکن سختگیری‏های بی‏مورد که بعضی
اوقات فرد را پس از مدتی از ازدواج، بیزار می‏کند و یا موجب تأخیر در
ازدواج برای چند سال می‏شود، و همچنین سختگیری‏هایی که ناشی از یک دسته
تفکرات ایده آل (آرمانی) و دور از واقعیت (خیالی) باشد، بسیار ناشایست است
که انسان باید از آن دوری گزیند.

درمان سختگیری‏های افراطی در انتخاب همسر

اگر انسان در مسئله انتخاب همسر، معیار و ملاک صحیح داشته باشد، هیچ
وقت دچار سرگردانی و اشتباه نمی‏شود ؛ باید بدانیم آن دقتی که در مورد
انتخاب همسر، مطرح می‏شود، غیر از سختگیری‏های بی‏مورد و افراطی است ؛ چرا
که هیچ وقت، همسرِ کاملِ بدون هیچ عیب و نقص و از هر جهت مطابق با میل
انسان، یافت نشده و نمی‏شود.  آیا خود شما از هر جهت، بی‏عیب و نقص هستید
بنا بر این در انتخاب همسر نباید خیلی آرمانگرایانه فکر کنیم ؛
هماهنگی و همفکری صد در صد با همسر آینده‏مان، امکان‏پذیر نیست و همیشه
تعدادی ناهماهنگی و فاصله باقی خواهند ماند که ما باید این فاصله‏ها و
ناهماهنگی‏ها را به حداقل برسانیم تا باقی آنها هم به وسیله تفاهم، گذشت،
محبّت و بزرگواری، پس از ازدواج، برطرف شوند.

یکی از پیامدهای مهم سختگیری افراطی

یکی از پیامدهای مهمِ سختگیری افراطی در زمینه انتخاب همسر، تأخیر افتادن در کار ازدواج و گاهی هم منصرف شدن شخص از ازدواج و تشکیل خانواده است.این پیامد، به خودی خود، آثار بسیار منفی‏ای بر زندگی
اشخاص دارد که از آن‏جمله است: 1 . ایجاد ناراحتی‏های عصبی و روانی در
فرد، 2 . بروز انحرافات جنسی و فساد اخلاقی، 3 . عدم بهره‏وری از دوران
شیرین و بانشاط جوانی، 4 . تزلزل پایه‏های اعتقادی و ارزش‏های دینی در
فرد، 5 . عدم آرامش روحی و روانی و از دست دادن قدرت تصمیم‏گیری 6 . فاصله
گرفتن از موفقیت و سعادت در زندگی و عدم بروز استعدادها.

بنا بر
این، با تقویت روحیه تصمیم‏گیری، پرهیز از تفکّرات آرمان گرایانه
(ایده‏آل) و آشنایی با معیارها و ملاک‏های واقعی انتخاب همسر، جلوی
این‏گونه سختگیری‏های بی‏مورد و افراطی را بگیرید

.«از ازدواج با زن زیبایی که اصالت خانوادگی ندارد، دوری کنید»(5)

معیارهای انتخاب همسر

اگر
افراد بدانند که مشخصات لازم برای انتخاب شریک زندگی چیست، هرگز در
انتخابشان دچار سرگردانی و سختگیریِ بی‏فایده نخواهند شد، پس در این جا
شایسته است که به ذکر برخی از معیارهای انتخاب همسر بپردازیم و به دلیل
محدودیت این نوشتار، از توضیح و تفسیر آنها صرف‏نظر می‏نماییم:

1 .
ایمان و پایبندی به دین، 2 . اخلاق پسندیده انسانی، 3 . شرافت خانوادگی، 4
. سلامت جسمی و روحی، 5 . برخورداری از دانش لازم برای زندگی، 6 . زیبایی
متناسب با همسر، 7 . کُفْوِ یکدیگر بودن (همتایی) که البته این مورد در
برگیرنده بسیاری از شرایط و ملاک‏های مهم است. همتایی را می‏توان در موارد
زیر بیان کرد: همتایی دینی و ایمانی، همتایی فرهنگی و فکری، همتایی
اخلاقی، همتایی سنّی، همتایی خانوادگی، همتایی اجتماعی و سیاسی، همتایی
روحی و روانی، همتایی علمی و عقلی، و... .

پی نوشت:

1 . الکافی، ج 5، ص 324.

2 . کنز العمال، ج 16، ص 296.

3 . معانی‏الأخبار، ص 144.

4 . بحارالأنوار، ج 103، ص 237.

5 . همان، ص 232.

منبع: سایت حوزه

تنظیم برای تبیان: کهتری

 

مقالات مرتبط

اول یاد بگیر،بعد دست بکارشو

در اوج غریزه ،پاکدامن باش!

ازدواج سخت نیست اگر...

همسفر رویاهایم می شوی؟

اصول عاقلانه، انتخاب عاشقانه

ورود به عشق های ممنوعه

علل گریز دختران از ازدواج

آیا زیبایی مهم است؟



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 10:47 عصر | نظرات دیگران()

    جنس مخالفی که مکمل شماست...

    عشق به تنهایی کافی نیست

    همراه

    عشق
    به تنهایی کافی نیست! باید همراه و هم‌مسیر بود. دو عاشق، مانند دو خط
    متقاطع نیستند که تلاقی یابند چون دو خط متقاطع پس از تلاقی، از هم دور و
    دورتر می‌شوند. همسر شما چون خطی موازی با شماست که با فاصله‌ای معین تا
    بی‌نهایت همراه  شما می‌آید.

     

    عشق ناب را با کسی
    تجربه می‌کنید که نه تنها موازی شماست بلکه چنان به شما نزدیک است که چون
    خطی مماس با شماست و آنگاه که آنقدر مماس شدید که ادغام گشتید ، به
    بالاترین درجه‌ی عشق می رسید
    اما این عشق تا زمانی است که از
    مسیر منحرف نشوید و چون خطی شکسته، مسیر کج نکنید اما اگر چنین شد، باید
    هر دو در یک زمان و با یک مسیر، بشکنید تا باز هم مماس بمانید.

    همسر شما چون خطی موازی با شماست که با فاصله‌ای معین تا بی‌نهایت همراه  شما می‌آید.

    این مماس بودن و در کنار هم ماندن چیزی است که محصول زندگی است.نتیجه گذشت ها و صبر ها و تمامی کارهایی است که برای طرف مقابل انجام می دهید پس به دنبلا چنین احساس عمیقی در یک نگاه نباشید.

     

    اما به خاطر داشته باشید شما تنها زمانی می‌توانید موازی هم باشید که هر دو به سوی بی‌نهایت غایی در حرکت باشید.

    شما
    هزاران هزار دوست موازی خود دارید اما در صفحه‌ی زندگی، فقط دو مماس
    دارید:  یکی عشقی آسمانی است که همان لحظه‌ی ورود به شما ارزانی شده است
    : « والدینتان » و دیگری را اگر بیابید ، عشق زمین و آسمان را با هم تجربه
    می‌کنید و او کسی است از جنس مخالف که مکمل و نیمه‌ی گم شده‌ی شماست.

    قلب شیشه ای

     او
    را نمی‌توانید در یک لحظه بشناسید! اگر روی صفحه‌ی زندگی نقطه‌ای را
    ببینید ، شاید بتوانید حدس بزنید در آن لحظه، مماس با شماست یا نه اما تا
    زمانی که تبدیل به خطی نشود ، نمی‌توان قضاوت کرد موازی است یا متقاطع چون
    از هر نقطه، بی‌نهایت خط می‌تواند بگذرد.

     

    پس در مسیر حرکت
    و زندگی اگر کسی را دیدید و احساس کردید می توانید مماس با او حرکت کنید ،
    ابتدا خوب فکر کنید ،صحبت کنید ،بررسی کنید که بعد از انتخاب باید با تمام
    سختی ها و خوشی ها در کنارش بمانید. بعد از تحقیق کامل ،آنوقت می توانید
    بگوئید : «او نیمه‌ی گمشده‌ی من است!»

     

    پس به دنبال یکی شدن و از بین رفتن فردیتتان نباشید بلکه بیاموزید و در کنار هم در نزدیک ترین راه ممکن قدم بردارید.

     

    منبع : شادکامی - با تغییر

    مقالات مرتبط :

    عشق لازم است یا کافی؟

    ازدواج نیاز داریم!

    لطفا با انگیزه ازدواج کنید

    انتخاب همسر ، زیبایی یا تفکر



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 10:39 عصر | نظرات دیگران()

    بپذیرید، سپس انتخاب کنید

    هم کفو بودن

    داشتن
    اعتماد به نفس پایین باعث می‌شود که خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم
    و از خواسته‌های خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب
    ما نیست شویم، به این امید واهی که بعداً او را تغییر خواهیم داد، که
    البته عکس این حالت هم صادق است، یعنی به راحتی حاضریم از ارزشهای خود به
    نفع طرف مقابل بکاهیم و به میل او تغییر دهیم.  بعضی اوقات هم اعتماد به
    نفس کاذب و زیاد از حد باعث می‌شود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل
    باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم خواهیم توانست همسر خود را تغییر
    داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم!

     

     که البته در هر
    دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، می‌بینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا
    زیاد ما، حقیقت وجودی طرفین، قویاً بروز کرده و‌ مانع تغییر خواهد شد.
    بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر، به این موارد محدود نمی‌شود،
    اما مهم این جاست که این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج
    نه تنها تغییر دهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر
    را هم آسان‌تر نمی‌کند‌ و برعکس، خصوصیات و ویژگی‌های نامطلوب را بزرگ‌تر
    و برجسته‌تر نیز می‌نماید و صفات نهفته را شاخص‌تر، و آشکارتر می‌کند‌
    .

     تغییر در اثر ممزوج شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

     چه
    ویژگی‌هایی قابل تغییر نیستند؟ بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب قابل تغییرند،
    ولی نه توسط همسر یا دیگران، بلکه این، خود فرد است که می‌بایست اقدام به
    تغییر آنها نماید. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگی‌هایی را
    که اغلب قابل تغییر نیستند فهرست کرده‌اند و توصیه‌شان این است که به دلیل
    حاد بودن اثر این ویژگی‌ها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن
    به چنین روابطی کلاً خودداری کنیم، این ویژگی‌ها مختصراً عبارتند از:

     

    1- اعتیاد، بدین
    علت که مصرف مواد مخدر و اعتیاد آور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و
    قابلیت او را برای درک و احساس کردن به شدت مختل می‌کند‌.

     

    2- خشم شدید و غیر معمول، که
    باعث می‌شود دیگران تا آخر عمر از شخص، وحشت داشته و توسط خشم او کنترل
    شوند.در خیلی مواقع خشم افراد مانع عاقبت اندیشی و تامل در مسائل و تصمیم
    گیری بجا خواهد شد.

     

    3-کنترل کنندگی و سخت‌گیری زیاد، که
    باعث می‌شود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار، و امکان شکوفایی استعدادها و
    خلاقیت‌هایمان را نداشته باشیم. و اعتماد به نفس ما را در بسیاری از موارد
    نابود کرده و به فردی وابسته  یا لجباز تبدیل می کند.

    4- شکل نگرفتن شخصیت بالغ در فرد، که
    اغلب منجر به عدم مسئولیت‌پذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و
    عدم هدفمندی و بی‌انگیزگی در طول زندگی می‌شود. و البته به این موارد،
    می‌توان داشتن دوران کودکی پرآسیب، دارا بودن روابط التیام نیافته (با
    همسر یا نامزد قبلی) و... را هم اضافه کرد.

    همسری
    را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با تمامیت وجود رفتارها و
    عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید.

     آیا
    بعد از ازدواج، زن و شوهر هیچ گونه تغییری نخواهند کرد؟ بعد از تمام این
    بررسی‌ها، باید بگویم چرا، تغییر می‌کنند! منتها این تغییر در اثر ممزوج
    شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف
    دیگر. بدین صورت که چنانچه دو ظرف با حجم متفاوت مایع را با لوله‌ای به هم
    متصل کنیم، سطح مایع از یکی به دیگری منتقل می‌شود تا بالاخره میزان آن در
    هر دو به تعادل برسد، در ازدواج نیز، نوعی سرازیر شدن ویژگی‌های روحی (که
    گاه با آسیب و گاه با التیام توأم است) رخ می‌دهد.

     

    وقتی
    بین دو نفر تعادل، هم فهمی، و هم خوانی وجود نداشته باشد این انتقال، اثر
    تخریبی بیشتری به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل در روایات و احادیث به «کفو بودن» زن و مرد در ازدواج بسیار تأکید می‌شود و روانشناسان و جامعه شناسان هم از
    بعد علمی و تحقیقی به همین نتیجه رسیده‌اند. در پایان به گفتن این جمله
    بسنده می‌کنم که همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با
    تمامیت وجود رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او
    نباشید. پس از ازدواج نیز سعی کنید شخصیت او را مورد تایید قرار دهید ، او
    را تمجید کنید، تا خود را با نظرات و علاقه شما منطبق تر نمایید. حیف است
    که محل آرامش و زندگی زناشویی خود را به یک میدان مبارزه تبدیل کنید‌!

     

    تهیه کننده: کهتری

    منبع: خانواده سبز

     

    مقالات مرتبط

    ازدواج با شاهزاده شهر

    عشق لازم است یا کافی

    مجردهای تبیان بخوانند

    اصول عاقلانه، انتخاب عاشقانه

    انتخاب همسر، زیبایی یا تفکر

    ورود به عشق های ممنوعه

    جهیزیه عروس لیسانسشه

    خواستگاری چرا و چگونه



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 10:37 عصر | نظرات دیگران()

    شما جزء کدام دسته اید ؟

    همسر

    در
    این مقاله قصد داریم تفکرات افراد نسبت به ازدواج را دسته بندی کنیم و
    هرکدام را مورد نقد و برسی قرار دهیم . به راستی شما جزء کدام دسته اید؟

    - گروهی هستند که یا دیر ازدواج می کنند یا ممکن است ازدواج نکنند .

    -
    گروهی هستند که ازدواج را یک لذت گران ، که فاقد صرفه اقتصادی است می
    بینند . از این رو به طریقی دیگر در صدد التذاذ با قیمت کمتری هستند ، این
    گروه بیشتر در میان غیر مذهبی ها وجود دارد .

    - گروهی دیگر هستند که
    ازدواج را مانع پیشرفت خود می دانند ، آن هایی که بیشتر دنبال علم یا ثروت
    یا کار و حرفه هستند در این گروه جای دارند ، تصور این ها از ازدواج ، از
    اینجا ناشی می شود که برای خودشان فقط یک بعد از زندگی قائلند و در همان
    یک جنبه می خواهند رشد پیدا کنند ، از این روست که از ازدواج واهمه دارند
    .

    اما این قبیل افراد از چند نکته غافلند :

    - اول اینکه هنوز معنا و مفهوم ازدواج و زوجیت را در نیافته اند

    - دوم اینکه از مفهوم رشد و رشد چند جانبه غافلند .

     

    خیلی
    از آن هایی که مدعی اند بعد از ازدواج افت کرده اند ، وقتی در احوال شان
    خوب دقت شود ، این نکته فهمیده می شود که قبل از ازدواج رشدشان یک رشد
    واقعی و طبیعی نبوده ، بلکه رشد در فضای مصنوعی بوده و دیگر اینکه یک بعدی
    رشد کرده اند و بالاخره با این رشد یک بعدی ، یک روزی سقوط می کردند و این
    سقوط نه به دلیل ازدواج بلکه به دلیل سست بودن شخصیت خودشان بوده است .

     

    حداقل
    توصیه ای که برای اینگونه افراد می توان داشت این است که اگر بخواهند یک
    بعدی رشد کنند ، ازدواج می تواند کمک کار آنها باشد ، یعنی اینگونه افراد
    می توانند یک نفر دیگر را به عنوان همکار و همراه و در عین حال به عنوان
    همسر برگزینند و در همان جنبه نیز دو نفری رشد کنند و فرد هر ایده و
    آرزویی داشته باشد بالاخره افرادی که هم سنخ و همفکر وی باشند؛ پیدا می
    شود .

     

    اما گروهی دیگر هستند که ازدواج را مانع معنویت و سیر
    و سلوک خود می دانند ، این تصور را بیشتر افراد به ظاهر خیلی خیلی مذهبی
    اما جزئی نگر دارند ، و این ها نیز از یک نکته غافلند و آن جامعیت اسلام
    است .

     اسلام معنویت را نمی خواهد در کنج عزلت آدمیان یا گوشه حجره
    ها یا در تنهایی ها به انسان عطا کند ، بلکه او را به متن زندگی و اجتماع
    می آورد و او را در آن میدان رشد می دهد .

     

    به پیامبر خبر
    دادند که گروهی رفته اند کنج عزلت اختیار کرده اند تا خود سازی کنند ،
    پیامبر خشمگین به سوی آن ها رفت و گفت آن راهی که شما می روید راه من نیست
    . راه من این است که بخورم ، بیاشامم ، با زنان آمیزش کنم و در همان حال
    عبادت کنم و در اجتماع زندگی کنم ، آن گوشه عزلت سنت من نیست . سنت من رشد یافتگی در فضای طبیعی اجتماع و زندگی است .

    کسانی
    که یکسره سرشان در عبادت و کتاب و این گونه مسائل است و نمی خواهند ازدواج
    کنند ، دقیقاً مثل کسانی هستند که یک عمر کتاب های آموزش شنا یا دیگر رشته
    های ورزشی را می خوانند اما هیچ گاه وارد گود میدان نمی شوند که بفهمند
    آنچه که خوانده اند اصلاً به چه دردی می خورد و چگونه می توان از آنها
    استفاده کرد.

    حتی برای آن هایی که می خواهند سیر و
    سلوکی داشته باشند چه محلی بهتر و رشدانگیزتر از صحنه زندگی ، چه جایی
    بهتر از واقعیت های زندگی تا بتوان توانائی های فردی را محک زد . چه مکانی
    بهتر از اجتماع تا بتوان فهمید فرد چقدر رشد کرده است و چه جایی بهتر از
    ازدواج تا بتوان تمرینات را انجام داد .

    آنهایی که ترس از ازدواج
    دارند ، ترس از امتحان دادن و رشد کردن دارند ، زندگی برای شان مثل استخر
    شنا می باشد . تا فرد وارد آن نشده باشد ، نمی تواند بفهمد چقدر شنا یاد
    گرفته است .

     

    کسانی که یکسره سرشان در عبادت و کتاب و
    این گونه مسائل است و نمی خواهند ازدواج کنند ، دقیقاً مثل کسانی هستند که
    یک عمر کتاب های آموزش شنا یا دیگر رشته های ورزشی را می خوانند اما هیچ
    گاه وارد گود میدان نمی شوند که بفهمند آنچه که خوانده اند اصلاً به چه
    دردی می خورد و چگونه می توان از آنها استفاده کرد ، ازدواج میدان یک
    ورزشگاه است تا هر کس هر چه در چنته دارد به بیرون بریزد .

     

    اگر
    همه آنچه که در کتاب های اخلاق و سیر و سلوک گفته شده نتواند انسان را آن
    قدر رشد دهد که یک زندگی را اداره کند پس چه فایده از این همه وقت و تلاش
    و خواندن و خواندن . کسی که عمری را به مطالعه و سیر و سلوک گذرانده ، اگر
    آن قدر رشد نکرده که بتواند مسئولیت اداره یک زندگی را قبول کند ، آیا در
    رشد او شک نمی کنید و تازه او چه دارد تا به دیگران ارائه کند وقتی خودش
    توان انس و مؤانست با دیگری را ندارد .

     

    همه این اصناف و
    گروه ها که از ازدواج یا گریزانند و یا روی خوش نشان نمی دهند ، به دلیل
    نگاه یک بعدی شان به ازدواج است . هر کس فقط یک بعد آن را می بیند و از
    سایر جنبه های آن غافل است ، اما اسلام چون نگاه جامعی به ازدواج دارد و
    تمامی ابعاد و فواید و مصلحت های آن را در نظر دارد نگاه بسیار خوش بینانه
    و تشویق گرایانه به ازدواج دارد ، چرا که انسان در اثر ازدواج رشد می کند
    و همین رشد یافتگی است که ملاک برتری می شود .

     

     نماز متأهل
    ارزشی 70 برابر نماز مجرد دارد ، چرا که یک متأهل کارش را می کند ، تأمین
    اقتصادی و تنظیم یک زندگی را نیز بر عهده دارد ، از وجود خودش برای دیگری
    مایه می گذارد وخیلی وظایف و مسئولیت های دیگر را بر عهده دارد،آن وقت به
    نماز می ایستد و مسلماً این نماز ارزشمندتر است از نماز یک مجرد است که نه
    بازدهی اقتصادی فراوانی دارد ، نه وظایف اجتماعی و خانوادگی چندانی بر
    عهده دارد  و نه بازدهی عاطفی آنچنانی دارد .

     

    منبع : برگرفته از کتاب " یک انتخاب مناسب " نویسنده : محمود یزدانی – با تلخیص

     

    مقالات مرتبط :

    علل گریز دختران از ازدواج

    اندر فواید ازدواج!

    ازدواج با همکار آری یا خیر؟

    برای ازدواج هم برنامه می خواهی!

    افراد بالغ آماده ی ازدواج



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 10:36 عصر | نظرات دیگران()

    شما جزء کدام دسته اید ؟

    همسر

    در
    این مقاله قصد داریم تفکرات افراد نسبت به ازدواج را دسته بندی کنیم و
    هرکدام را مورد نقد و برسی قرار دهیم . به راستی شما جزء کدام دسته اید؟

    - گروهی هستند که یا دیر ازدواج می کنند یا ممکن است ازدواج نکنند .

    -
    گروهی هستند که ازدواج را یک لذت گران ، که فاقد صرفه اقتصادی است می
    بینند . از این رو به طریقی دیگر در صدد التذاذ با قیمت کمتری هستند ، این
    گروه بیشتر در میان غیر مذهبی ها وجود دارد .

    - گروهی دیگر هستند که
    ازدواج را مانع پیشرفت خود می دانند ، آن هایی که بیشتر دنبال علم یا ثروت
    یا کار و حرفه هستند در این گروه جای دارند ، تصور این ها از ازدواج ، از
    اینجا ناشی می شود که برای خودشان فقط یک بعد از زندگی قائلند و در همان
    یک جنبه می خواهند رشد پیدا کنند ، از این روست که از ازدواج واهمه دارند
    .

    اما این قبیل افراد از چند نکته غافلند :

    - اول اینکه هنوز معنا و مفهوم ازدواج و زوجیت را در نیافته اند

    - دوم اینکه از مفهوم رشد و رشد چند جانبه غافلند .

     

    خیلی
    از آن هایی که مدعی اند بعد از ازدواج افت کرده اند ، وقتی در احوال شان
    خوب دقت شود ، این نکته فهمیده می شود که قبل از ازدواج رشدشان یک رشد
    واقعی و طبیعی نبوده ، بلکه رشد در فضای مصنوعی بوده و دیگر اینکه یک بعدی
    رشد کرده اند و بالاخره با این رشد یک بعدی ، یک روزی سقوط می کردند و این
    سقوط نه به دلیل ازدواج بلکه به دلیل سست بودن شخصیت خودشان بوده است .

     

    حداقل
    توصیه ای که برای اینگونه افراد می توان داشت این است که اگر بخواهند یک
    بعدی رشد کنند ، ازدواج می تواند کمک کار آنها باشد ، یعنی اینگونه افراد
    می توانند یک نفر دیگر را به عنوان همکار و همراه و در عین حال به عنوان
    همسر برگزینند و در همان جنبه نیز دو نفری رشد کنند و فرد هر ایده و
    آرزویی داشته باشد بالاخره افرادی که هم سنخ و همفکر وی باشند؛ پیدا می
    شود .

     

    اما گروهی دیگر هستند که ازدواج را مانع معنویت و سیر
    و سلوک خود می دانند ، این تصور را بیشتر افراد به ظاهر خیلی خیلی مذهبی
    اما جزئی نگر دارند ، و این ها نیز از یک نکته غافلند و آن جامعیت اسلام
    است .

     اسلام معنویت را نمی خواهد در کنج عزلت آدمیان یا گوشه حجره
    ها یا در تنهایی ها به انسان عطا کند ، بلکه او را به متن زندگی و اجتماع
    می آورد و او را در آن میدان رشد می دهد .

     

    به پیامبر خبر
    دادند که گروهی رفته اند کنج عزلت اختیار کرده اند تا خود سازی کنند ،
    پیامبر خشمگین به سوی آن ها رفت و گفت آن راهی که شما می روید راه من نیست
    . راه من این است که بخورم ، بیاشامم ، با زنان آمیزش کنم و در همان حال
    عبادت کنم و در اجتماع زندگی کنم ، آن گوشه عزلت سنت من نیست . سنت من رشد یافتگی در فضای طبیعی اجتماع و زندگی است .

    کسانی
    که یکسره سرشان در عبادت و کتاب و این گونه مسائل است و نمی خواهند ازدواج
    کنند ، دقیقاً مثل کسانی هستند که یک عمر کتاب های آموزش شنا یا دیگر رشته
    های ورزشی را می خوانند اما هیچ گاه وارد گود میدان نمی شوند که بفهمند
    آنچه که خوانده اند اصلاً به چه دردی می خورد و چگونه می توان از آنها
    استفاده کرد.

    حتی برای آن هایی که می خواهند سیر و
    سلوکی داشته باشند چه محلی بهتر و رشدانگیزتر از صحنه زندگی ، چه جایی
    بهتر از واقعیت های زندگی تا بتوان توانائی های فردی را محک زد . چه مکانی
    بهتر از اجتماع تا بتوان فهمید فرد چقدر رشد کرده است و چه جایی بهتر از
    ازدواج تا بتوان تمرینات را انجام داد .

    آنهایی که ترس از ازدواج
    دارند ، ترس از امتحان دادن و رشد کردن دارند ، زندگی برای شان مثل استخر
    شنا می باشد . تا فرد وارد آن نشده باشد ، نمی تواند بفهمد چقدر شنا یاد
    گرفته است .

     

    کسانی که یکسره سرشان در عبادت و کتاب و
    این گونه مسائل است و نمی خواهند ازدواج کنند ، دقیقاً مثل کسانی هستند که
    یک عمر کتاب های آموزش شنا یا دیگر رشته های ورزشی را می خوانند اما هیچ
    گاه وارد گود میدان نمی شوند که بفهمند آنچه که خوانده اند اصلاً به چه
    دردی می خورد و چگونه می توان از آنها استفاده کرد ، ازدواج میدان یک
    ورزشگاه است تا هر کس هر چه در چنته دارد به بیرون بریزد .

     

    اگر
    همه آنچه که در کتاب های اخلاق و سیر و سلوک گفته شده نتواند انسان را آن
    قدر رشد دهد که یک زندگی را اداره کند پس چه فایده از این همه وقت و تلاش
    و خواندن و خواندن . کسی که عمری را به مطالعه و سیر و سلوک گذرانده ، اگر
    آن قدر رشد نکرده که بتواند مسئولیت اداره یک زندگی را قبول کند ، آیا در
    رشد او شک نمی کنید و تازه او چه دارد تا به دیگران ارائه کند وقتی خودش
    توان انس و مؤانست با دیگری را ندارد .

     

    همه این اصناف و
    گروه ها که از ازدواج یا گریزانند و یا روی خوش نشان نمی دهند ، به دلیل
    نگاه یک بعدی شان به ازدواج است . هر کس فقط یک بعد آن را می بیند و از
    سایر جنبه های آن غافل است ، اما اسلام چون نگاه جامعی به ازدواج دارد و
    تمامی ابعاد و فواید و مصلحت های آن را در نظر دارد نگاه بسیار خوش بینانه
    و تشویق گرایانه به ازدواج دارد ، چرا که انسان در اثر ازدواج رشد می کند
    و همین رشد یافتگی است که ملاک برتری می شود .

     

     نماز متأهل
    ارزشی 70 برابر نماز مجرد دارد ، چرا که یک متأهل کارش را می کند ، تأمین
    اقتصادی و تنظیم یک زندگی را نیز بر عهده دارد ، از وجود خودش برای دیگری
    مایه می گذارد وخیلی وظایف و مسئولیت های دیگر را بر عهده دارد،آن وقت به
    نماز می ایستد و مسلماً این نماز ارزشمندتر است از نماز یک مجرد است که نه
    بازدهی اقتصادی فراوانی دارد ، نه وظایف اجتماعی و خانوادگی چندانی بر
    عهده دارد  و نه بازدهی عاطفی آنچنانی دارد .

     

    منبع : برگرفته از کتاب " یک انتخاب مناسب " نویسنده : محمود یزدانی – با تلخیص

     

    مقالات مرتبط :

    علل گریز دختران از ازدواج

    اندر فواید ازدواج!

    ازدواج با همکار آری یا خیر؟

    برای ازدواج هم برنامه می خواهی!

    افراد بالغ آماده ی ازدواج



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 10:36 عصر | نظرات دیگران()

    با ازدواج مناسب متعالی شوید

    از فلسفه و اهداف ازدواج بیشتر بدانید (2)

    ازدواج

    در
    این دو مقاله برآنیم کمی دقیق تر به ازدواج نگاه کنیم و به چند بعد آن به
    صورت جزئی تر بپردازیم و از فواید و ضرورتهای آن سخن بگوئیم . در قسمت قبل به
    بحث " تغذیه نیاز عاطفی" ، " بزرگ شدن روح" و" تمرین محبّت کردن "
    پرداختیم و در این مقاله به دیگر فواید ازدواج مثل : " تمرین در ارتباطات"
    و " شخصیت مفید و مستقل " خواهیم پرداخت :

     

    تمرین در ارتباطات :

    در
    ازدواج فرد سالها تمرین می کند که رابطه محبت آمیز را چگونه حفظ کند و
    آنرا در حد عالی نگه دارد و این تلاش خود بخود تغییرات عمیقی را در افراد
    به وجود می آورد ، وقتی فرد عادت کند سالها به خوبی صحبت کند ، اهل عطوفت
    و گذشت باشد ، رفتار مهربانی داشته باشد ، اهل خیر و انفاق باشد و آنقدر
    روحش بزرگ شود که دیگری را برخود مقدم بشمارد یا حداقل به اندازه ی خودش
    به او اهمیت دهد ، مطمئناً بعد از گذشت چندین سال ، خواهید گفت این فرد
    بافرد قبل از ازدواج خیلی فرق کرده و خیلی بهتر شده است .

     

    شخصیت مفیدتر و مستقل تر :

    در
    ازدواج بدلیل اینکه افراد با واقعیتهای زندگی بیشتر مرتبط می شوند و
    مسئولیت های بیشتری را بر عهده می گیرند ، لذا جسم و ذهن هر دو برای بهبود
    و رفاه زندگی تلاش بیشتری را می کنند و در نتیجه فرد از لحاظ فردی از حالت
    نیاز و وابستگی به سوی استقلال و خودکفایی گام  برمی دارد و از لحاظ
    اجتماعی فرد کم کم از یک وجود مصرف کننده به وجود تولید کننده یا خدمات
    دهنده در اجتماع تبدیل می شود .

    زمانی که
    فرزندانی هم به جمع زوجین اضافه شوند ، این بار زن و مرد از مقام زوجیت به
    مقام والدین ارتقا می یابند و چه زحمتها ، تلاشها و کوششها برای اینکه
    انسانی دیگر به این دنیا قدم بگذارد و رشد و پروش یابد را متحمل می شوند.

     و باز هم ادامه خط سیر بزرگ شدن انسان :

    زمانی که
    فرزندانی هم به جمع زوجین اضافه شوند ، این بار زن و مرد از مقام زوجیت به
    مقام والدین ارتقا می یابند و چه زحمتها ، تلاشها و کوششها برای اینکه
    انسانی دیگر به این دنیا قدم بگذارد و رشد و پروش یابد را متحمل می شوند و
    اگر زمانی زن و مرد به یکدیگر عشق می ورزیدند به این دلیل بود که از
    همدیگر لذت می بردند ، با آمدن فرزندان ، علاوه بر خود به کسانی دیگر نیز
    مهر و محبت می ورزند ، اما این دفعه نه به این دلیل که نفعی و لذتی ببرند
    ، بلکه بدین علت که نفعی برسانند و بهره ای را ارزانی کنند . و در این
    مقام است که انسانها با کمی توجه ، به رشحاتی از مفهوم خدا بودن و بنده
    پروری پی می برند .

     

    ممکن است یک سؤال برای شما به وجود
    آید که چرا در برخی ازدواجها این مسائل دیده نمی شود ، این لذتها و شیرینی
    ها و این رشدها و بزرگ شدن ها یا مشاهده نمی شود یا کمتر مشاهده می شود ؟

    و این بحثی است مفصل و جالب و جذاب که برخی علل آن برمی گردد ، به نامناسب بودن انتخابها در قبل از ازدواج و برخی علل دیگر که بسیار مهم تر و اساسی تر است ، برمی گردد به کیفیت رفتارها پس از ازدواج که از حوصله ی این مقاله خارج است .

     

    اما سخنی مهم با شما کاربران عزیز تبیان!

    یک
    دلیل بسیار محکم برای ازدواج کردن خود قائل شوید ، دلایلتان برای ازدواج
    بسیار بیشتر و وسیع تر از ارضاء نیاز جنسی باشد ، حتی هدفتان از ازدواج ،
    از ارضاء نیاز عاطفی هم بیشتر باشد ، چون ازدواج بیشتر از ارضاء این دو
    نیاز ، اهداف والاتر و مهم تری را نیز در خود داراست و همین اهداف والاست
    که برخی در اثر ازدواج رشد می کنند و اوج می گیرند و همچون حضرت امام
    خمینی (( ره )) این جمله پر از تأمل و پر رمز و راز را می گویند که: ((
    مرد از دامن زن به معراج می رسد )) و برخی هم در اثر ازدواج کم می آورند و
    بازی را می بازند و در نتیجه نظرشان نیز نسبت به ازدواج تغییر می کند .

    ازدواج گرچه با ضرورت ارضاء نیازها قوت می گیرد ، اما شیرینی و دوام آن با قائل شدن و متوجه بودن به اهداف والای آن محقق می گردد .

    (( مرد از دامن زن به معراج می رسد ))

    ازدواج
    مثل تحصیل علم می باشد ، گرچه ممکن است ضرورت خواندن و نوشتن و احتیاج به
    سواد ، پای ما را به مدرسه بکشاند ، اما علم منافعی بسیار بیشتر از سواد
    خواندن و نوشتن در خود نهفته دارد و خیلی از رشدها ، توانمندیها ،
    ابتکارات و … بواسطه ی علم صورت می گیرد و سختی های علم نباید مجوز این
    گردد که علم تخطئه شود .

     

    ازدواج نیز همین طور است ، ازدواج
    گرچه به نیازهای جنسی و عاطفی انسان پاسخ می دهد و او را سرشار از احساس و
    هیجان می کند اما در عین حال بواسطه ی زمینه های تلاش و فعالیت و تصمیم
    گیری که برای انسان فراهم می کند وجود او را پخته تر می کند و او را از
    مدار خودبینی به دیگری بینی و غیربینی ارتقا می دهد و روح و روان او را
    لطیف تر ، خیرخواهانه تر و دوست داشتنی تر می کند و باعث بزرگ شدن روح
    انسان می شود .

    ازدواج
    گرچه به نیازهای انسان پاسخ می دهد و او را سرشار از احساس و هیجان می کند
    اما در عین حال وجود او را پخته تر می کند و او را از مدار خودبینی به
    دیگری بینی و غیربینی ارتقا می دهد .

    بنابراین سعی کنید
    به رشد همه جانبه در تمامی ابعاد وجود خود فکر کنید ، تفکرتان را از بهره
    بردن به بهره رساندن بالا ببرید ، و از توقع داشتن ازدیگری به توقع داشتن
    از خود برای خدمت کردن به دیگری ، روح خود را بزرگ کنید و از شرط و شروط
    های بی مورد گذاشتن برای دیگری به جهت اینکه وی امکانات رفاهی شما را در
    حد عالی فراهم کند یا بواسطه وجود او به نان و نوائی برسید ،تغیر دهید .
    به بزرگ شدن وجود خودتان برای مفیدتر بودن برای همسر آینده تان فکر کنید .

    وقتی دیدتان نسبت به ازدواج متعالی شود آن وقت حتی مشکلات و سختی
    ها نیز شیرین و سازنده اند ، آن وقت آسان گیرتر نسبت به دیگران و سخت
    گیرتر نسبت به خودتان خواهید شد . چرا که آمده اید در میدان زندگی بازی
    کنید و خوب  هنرنمایی کنید و نیامده اید که فقط تماشا کنید که اگر دیگران
    خوب بازی کردند سوت و کف بزنید و اگر مطابق میل شما بازی نکردند لعن و
    نفرین بفرستید .

     

     بخش خانواده وزندگی تبیان                                                                   

    منبع : برگرفته از کتاب " یک انتخاب مناسب " نویسنده : محمود یزدانی – با تغییر و تلخیص

     

    مقالات مرتبط :

    شایسته ترین زوج دنیا

    خانواده عمیق ترین مفهوم عشق

    دیدگاه دو چشمی در ازدواج موفق

    همسر خوب ،یار شاطر، نه بار خاطر

    عشق حقیقی ، بدون گل سرخ

    خانواده،جایی برای آرامش

    خدا خودش قول داده



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 10:30 عصر | نظرات دیگران()

    اگر خودش را دوست داشت....

    انتخاب همسر (5)

    انتخاب همسر

    احتمالاً این را نیز تاکنون شنیده اید اما حقیقت دارد:

    همسرتان تنها به آن میزان که خودش را دوست دارد می تواند شما را دوست داشته باشد.

    یکی
    از بزرگترین اشتباهاتی که به هنگام انتخاب همسر می کنیم، توجه به این
    موضوع است که چقدر «ما» را دوست دارد و چه رفتاری با «ما» دارد، به جای
    آنکه دقت کنیم که با «خودش» چه رفتاری دارد. مردی مطمئن بود، زن رویاهایش
    را یافته است. با افتخار می گفت: «همه کاری برای من می کند. خیلی بخشنده و
    بسیار مهربان است. این احساس را به من می دهد که قوی ترین و خوشبخت ترین
    مرد دنیا هستم.» آن مرد از توجه به این نکته غافل بود که زن کوچکترین
    اعتماد به نفسی را نداشت. در واقع آن زن از اینکه کوچکترین حرکتی بدون آن
    مرد بکند، می ترسید و دائماً از قیافه و ظاهر خود انتقاد می کرد. و هرگونه
    پیشنهاد و توصیه ای را که شوهرش به او می کرد به منزله ی سرکوفتی به خود
    معنا می کرد. زن، شوهرش را دوست داشت، اما خودش را نه و بزودی مرد دریافت
    که عشق بی شائبه ای که زن به پایش می ریخت، در واقع از روی «ضعف» بود، نه از روی «غنی بودن».

    یک
    نشانه بارز اعتماد به نفس پائین، نوع رفتاری است که به دیگران اجازه می
    دهید، با شما داشته باشند. هرچه خود را بیشتر دوست داشته باشید، کمتر
    اجازه خواهید داد با شما بدرفتاری شود.

    کسی
    که اعتماد به نفسش پائین است، به منظور رسیدن به احساس«خوب» عشق می ورزد،
    در حالیکه یک شخص با اعتماد به نفس بالا عشق می ورزد، زیرا که احساس
    «خوبی» نسبت به خود دارد. هرچه اعتماد به نفس همسرتان بهتر باشد، رابطه تان قوی تر خواهد بود. بنابراین مهم است که به دنبال نشانه هایی باشیم که حاکی از اعتماد به نفس بالای یک شخص باشد:

    آیا همسرتان به آنچه که هست، افتخار می کند؟ چنانچه
    مدام برای اتفاقات زندگی خود عذر و بهانه می آورد و از آنچه که هست احساس
    خوبی ندارد یا اینکه مدام خود را تحقیر می کند، بنابراین فاقد عزت نفس
    است. شما می بایست به دنبال شخصی باشید که از آنچه که هست و از آنچه که
    خواهد شد، راضی باشد. در اینجا منظورم تکبر، خودپسندی و تظاهر به شجاعت
    قلابی که ملبس به اعتماد به نفس شده باشد، نیست. عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد. در این صورت همسرتان به خودش آسیب نمی رساند، بلکه در عوض به خوبی از خود مراقبت می کند.

    امام
    رضا (ع) می فرمایند: به بنده فایده نمی رسد بهتر از همسر خوبی که وقتی او
    را می بیند خوشنودش سازد و در غیاب او از نفس خودش و مال شوهرش حفاظت کند
    *.

     مردی که با احساس «شرم» زیادی بزرگ شده بود. هنگامی
    که یکی از دوستانش از او پرسیده بود که چگونه بعد از سالها تلاش این بار
    موفق شده بود عادات منفی خود را ترک کند، اینطور جواب داد که: «بیش از آن
    خود را دوست دارم که بتوانم کارهای قبل را انجام دهم.»

    هرچه خودتان
    را بیشتر دوست بدارید، مشکل تر خواهد بود بتوانید از لحاظ جسمانی و یا
    عاطفی به خودتان آسیب برسانید. یک راه پی بردن به اینکه یک شخص چه احساسی
    نسبت به خود دارد، این است که به رفتاری که با خود دارد، دقت کنید، کسی که
    با خود بد رفتار می کند، برایش اهمیتی ندارد، که با شما نیز بدرفتار نماید.

    انتخاب همسر

    آیا همسرتان به دیگران اجازه نمی دهد که با او بد رفتاری کنند؟  «شوهرم
    یک آدم بی مصرف و بی وجود است. او اجازه می دهد که همه با او بدرفتاری
    کنند. رئیسش به او بی احترامی می کند؛ برادرش از او سوء استفاده می کند و
    شوهرم جلوی آنها نمی ایستد. از همه بدتر اینکه می گوید، مرا هم دیگر دوست
    ندارد».

     

    یک نشانه بارز اعتماد به نفس پائین، نوع رفتاری است
    که به دیگران اجازه می دهید، با شما داشته باشند. هرچه خود را بیشتر دوست
    داشته باشید، کمتر اجازه خواهید داد با شما بدرفتاری شود. دلیل اینکه
    «قربانی ها» برای ازدواج مناسب نیستند، نیز همین است. اگر چه این امکان
    وجود دارد که عشق ورزیدن به آنها باعث شود احساس کنند «مورد نیاز» هستند،
    اما بدرفتاری های دیگران با آنها صرفاً انعکاس اعتماد به نفس پائین خودشان
    می باشد.

     

    آیا همسرتان اعتماد به نفس خود را با «عمل کردن»، اثبات می کند؟
    اعتماد به نفس واقعی خود را در عمل آشکار می کند و به ما انگیزه می دهد که
    ریسک کنیم، رویاهایمان را تعقیب کنیم و فراتر از منطقه ی امن خود قدم
    بگذاریم.براحتی می توان اعتماد به نفس بالای یک شخص را تشخیص داد. چرا که
    دیده می شود که او کاری صورت می دهد. نقطه مقابل آدم های «مسامحه کار»
    هستند. این قبیل افراد از اعتماد به نفس پائینی برخوردار هستند و از دست
    به عمل زدن، اجتناب می کنند، چرا که تا سرحد مرگ از شکست می هراسند و به
    مراتب احساس بدتری نسبت به خودشان دارند. به دنبال همسری باشید که به جای
    «فقط» صحبت کردن درباره ی هدفهایش در زندگی، در راستای اهدافش، اقدامی نیز
    صورت دهد.

    به دنبال شخصی باشید که از آنچه که هست و از آنچه که خواهد شد، راضی باشد

    سؤالاتی که می توانید در رابطه با اعتماد به نفس از نامزد / همسرتان بپرسید:

    1- به چه چیزی بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود افتخار می کنید (توجه داشته باشید که براحتی چیزی برای گفتن پیدا می کند یا خیر).

    2-
    در گذشته از لحاظ احساسی رفتاری های بدی را از جانب دیگران با خود، تحمل
    کرده اید؟ چرا چنین رفتارهائی را تحمل کرده اید، آیا باز هم آنها را تحمل
    خواهید کرد؟

    3- چه کارهائی انجام می دهید که نشانگر عشق و توجه شما نسبت به خودتان است

    4- بدترین عادتهایتان در رابطه با سلامتی و زندگی کدامند؟

    5- چه میزان مسامحه کاری می کنید؟ اکثر اوقات، همیشه یا بندرت

    6-
    چه ریسک هائی تا به حال در زندگی خود کرده اید؟ آخرین ریسکی که کردید چه
    بوده است؟ آیا مواردی بوده اند که از ریسک کردن امتناع کرده باشید؟

    لینک قسمت اول

    لینک قسمت دوم

    لینک قسمت سوم

    لینک قسمت چهارم

    پی نوشت: *وسائل، ج 14، ص 139

    منبع: آیا تو آن گمشده ام هستی ؟ ، باربارا آنجلیس، با تلخیص

     

    مقالات مرتبط

    پیش به سوی مرد سالاری منطقی

    خانواده در سایه خست

    شیرین ترین جهاد محبت به همسر

    آرزوهایی مثل سراب

    گاهی خودم رو گم میکنم



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 8:43 عصر | نظرات دیگران()

    انتخاب سخاوتمندان احساس

    انتخاب همسر(2)

    انتخاب

     در ادامه مقاله قبل  به
    بررسی ملاک های دیگری جهت انتخاب همسر می پردازیم. و یکی دیگر از ویژگی
    هایی را که در هنگام انتخاب باید در مخاطب خود جستجو کنیم، شرح داده و راه
    هایی را برای شناخت آن ارائه خواهیم کرد.

     

    ابراز روحی و احساسی

    داشتن
    یک رابطه ی صمیمی به معنای در یک خانه زندگی کردن، نیست، بلکه به معنای
    سهیم شدن احساسات با یکدیگر می باشد. از این روست که دومین ویژگی که می
    بایست در همسر آینده خود بدنبال آن باشید، باز بودن روحی و احساسی است. به
    این معنی که همسرشما: احساس دارد، می داند که چه احساسی دارد، مایل است که
    آن احساسات را با شما در میان بگذارد، می داند که «چگونه» آن احساسات را به شما بیان کند.

    عذر
    و بهانه ی بیشماری از طرف مردان و زنانی شنیده ام که در روابطی ناشاد بوده
    اند و این شکایت را داشته اند که همسرشان نمی تواند احساسات خود را بیان
    کند. «پدرش هیچوقت به او نگفته است که دوستش دارد. بنابراین او هم نمی
    تواند به من بگوید که مرا دوست دارد». «شوهر قبلیش خیلی او را رنجاند.
    بنابراین او از اینکه بمن بگوید که دوستم دارد مشکل دارد. »

    تمامی
    ارزیابی های فوق دقیق بودند، اما نشان می داد که از توجه به یک نکته غافل
    مانده اند: چنانچه همسرتان نتواند احساسات خود را به کلمه کشیده و آنها را
    با شما در میان بگذارد، آمادگی یک رابطه ی صمیمی را ندارد.

    رابطه با
    کسی که از لحاظ احساسی بسته می باشد، چه فایده ای دارد؟ ماندن در رابطه با
    کسی که نمی تواند احساسات خود را با شما سهیم شود، شکلی از «خود تنبیهی»
    است.

     

    یک تعریف دیگر «باز بودن روحی و احساسی» ، «سخاوت»
    احساسی است. از کلمه ی سخاوت معمولاً این معنی استنباط می شود که به عنوان
    مثال، شخصی از لحاظ مالی سخاوتمند است و یا از وقتش براحتی برای دیگران
    مایه     می گذارد و ...... اما در اینجا منظورم این است که همسری را پیدا
    کنید که در رابطه با عشق خود با شما سخاوتمند باشد و این سخاوت احساسی بدین معناست که «آزادانه» و
    «به وفور» و بی هیچ «محدودیتی» از عشق خود، به شما ببخشد. به عبارت دیگر
    همسری که از لحاظ روحی سخاوتمند است کسی است، که به شما بگوید چقدر شما را
    دوست دارد و به شما نیز نشان دهد که تا چه میزان قدر و ارزش شما را می
    داند و در اینجا منظورم سالی یکبار، آنهم فقط در سالگرد ازدواجتان، یا فقط
    وقتی که شما او را تهدید می کنید که ترکش خواهید کرد، نیست. شما استحقاق
    آن را دارید که همسرتان، عشق و قدردانی خود را به شکلی ثابت و همیشگی به
    شما نشان دهد.

    چنانچه همسرتان نتواند احساسات خود را به کلمه کشیده و آنها را با شما در میان بگذارد، آمادگی یک رابطه ی صمیمی را ندارد.

    نقطه مقابل سخاوت روحی، «خساست روحی» می باشد.
    بدین معنی که همسرتان عشق و احساسات خود را از شما دریغ کند. گوئی که
    «موجودی» او چنان محدود است که تنها مقادیر ناچیزی از آن را به شما ارائه
    می دهد. کسانی که از لحاظ احساسی خسیس هستند، عملاً شما را وادار می کنند
    که از آنها «گدائی عشق» کنید. بطوری که مجبور باشید احساسات آنها را بزور
    از آنها بیرون بکشید. در غیر اینصورت چیزی به شما نشان نمی دهند و متعاقب
    آن نیز از شما انتظار دارند که خرده نانی را که به شما داده اند، همه جا
    جار بزنید و آن را بزرگ جلوه دهید. چنین کسانی به احتمال زیاد هرگز
    نیاموخته اند که چگونه «دوست بدارند»، اما این مشکل خود آنان است، نه مشکل
    شما. چنانچه بدنبال یک شغل «تمام وقت» معلمی نیستید، از رابطه با کسانی که
    از لحاظ احساسی خسیس می باشند، برحذر باشید.

    باز بودن احساسی همسرتان، به شما امکان می دهد که به درونیات او دسترسی داشته باشید.

    باز بودن عاطفی یک شخص، کلید قلب او را به شما می دهد

     تحقق قولی که در ابتدای ازدواجتان به یکدیگر دادید نیز چیزی جز این نیست. هرگز به چیزی کمتر از آن قناعت نکنید.

     

    سؤالاتی که در رابطه با باز بودن احساسی همسرتان، می توانید از او بپرسید:

    1-
    آیا در هنگام بیان احساسات خود با کسانی که دوستشان دارید، احساس راحتی می
    کنید؟ در حال حاضر در زندگی خود به چه کسی می گوئی که: «دوستت دارم؟»

    2-
    صحبت راجع به چه احساساتی بیش از بقیه برایتان مشکل است؟ صحبت راجع به
    کدامین احساسات برایتان ساده است؟ آیا این موضوع با گذشت زمان تغییری نیز
    کرده است؟

    3- آیا بخش هائی از وجود شما هستند که صحبت راجع به آنها با دیگران برایتان راحت نیست؟ فکر می کنید که چرا اینطور است؟

    4- معمولاً چه وقت دلتان را می گشائید و از احساسات خود با دیگران صحبت می کنید؟ بعد از اینکه این کار را کردید، چه احساسی دارید؟

    5- آیا فکر می کنید که عدم توانائیتان در بیان احساسات، در روابط شما مشکلاتی سبب شده باشد؟

    6- چنانچه از نزدیکان شما بپرسم که آیا از لحاظ روحی و احساسی باز هستید یا خیر، چه خواهد گفت؟

    در ادامه با ما همراه باشید.

     

    منبع: کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی، نوشته باربارا آنجلیس-با تلخیص

     

    مقالات مرتبط

    یاد ایامی که عشقی داشتیم

    ازدواج با همکار آری یا خیر

    ازدواج هایی روی آب

    مردان غیر قابل تحمل

    جایگاه عشق در ازدواج



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 8:42 عصر | نظرات دیگران()

    جنس مخالف ، جاذبه ای برای همیشه

    جوان – ازدواج – ریشه ها (2)

    دختروپسر

    برای مطالعه ی مقاله ی قبل اینجا کلیک کنید.

     

    همچنان
    که در مقاله قبل ذکر شد حدود 12 میلیون جوان مجرد در کشور وجود دارند و
    اگر سن ازدواج آنان را بین 29 -20 سال در نظر بگیریم و معوقه های افراد در
    انتظار ازدواج از سال های گذشته را نیز به آن اضافه کنیم در طی 10 سال
    حدود 5/11 میلیون واقعه ازدواج باید داشته باشیم و اوج نیاز به ازدواج ها
    در 5 سال اول(91 – 87) می باشد که به طور میانگین حدود 1 میلیون و ششصد
    هزار واقعه ازدواج باید صورت گیرد. هم اکنون طبق نظر سنجی های به عمل آمده
    اولین مانع ازدواج از نظر جوانان مشکلات مالی و اشتغال بیان شده است و
    خانواده ها شاید منتظر فرجی هستند که این دو مانع رفع شده و شرایط تسهیلات
    ازدواج جوانان فراهم شود.

     

    اگر کمی دقت شود اشتغال یک مشکل
    مزمن جامعه ما بوده و با توجه به شرایط اقتصادی کشور، حجم بالای ورودی های
    سنین 24 – 20 ساله (از مدرسه و سربازی و یا فارغ التحصیلی از دانشگاه ها)
    به بازار کار و احساس نیاز خانم ها (به خصوص مجردین) به کار، امیدی برای
    اصلاح اشتغال در چند سال آینده به نظر نمی رسد و از طرفی اگر دولت برای هر
    فرد مجرد فقط 1 میلیون تومان هم در نظر بگیرد ، رقم بسیار بالایی را از
    بودجه جامعه به خود اختصاص خواهد داد ( 10 × 12 تومان) حال سؤال اساسی
    اینجاست، به 6 میلیون دختر و 6 میلیون پسر که رودرروی هم قرار گرفته اند و
    به صورت فطری یکی از نیازها و دغدغه های ذهنی آنها ارتباط با یک شریک از
    جنس مخالف خود می باشد ، تا کی می توان گفت که تقوی الهی را پیشه کنید و
    از نگاه ها و رفتارهای حرام پرهیز کنید؟ جوانی که هجمه های سنگینی از
    تحریکات جنسی به انحاء مختلف بر او وارد می شود و روز به روز سن بلوغ جنسی
    او کاهش پیدا می کند ، از او انتظار داریم تا چند سال این مقاومت را بخرج
    دهد.

     

    هم اکنون وقفه ی زمانی بین سن بلوغ جنسی و سن ازدواج
    حداقل 10 سال است که هر سال نیز همین حداقل، رو به افزایش می باشد.
    متأسفانه آمار روابط دختر و پسر همه روزه روبه افزایش است و اتفاقات غیر
    مرسومی در بین آنها در حال شکل گیری است و کسانی که خویشتن داری می کنند
    عوارض روانی تجرد گریبانگیر آنها می شود مگر متوکلین علی الله.

    تنها فکر ازدواج ، در جوان اتفاقات میمونی را ایجاد می کند که بسیاری از آسیب های اجتماعی را کاهش می دهد.

    زنگ
    های خطر این عرصه به صدا درآمده است تنها فکر ازدواج ، در جوان اتفاقات
    میمونی را ایجاد می کند که بسیاری از آسیب های اجتماعی را کاهش می دهد. کم
    کم روند فکری استقلال جوان را سمت و سوق می دهد و در نهایت بخشی از هویت
    جوان شکل می گیرد و جوانی که مجبور می شود به هر دلیل ازدواج را از ذهن
    خود بیرون کند ، سیر انحراف او هموارتر می شود.

     

    لذا اگر
    برخلاف اعتقادات و فرهنگ و رسوم خود ارتباطات غیر شرعی و غیر قانونی با
    جنس مخالف خود برقرار کرد ، تازه استرس های روانی او را تحت فشار قرار
    داده تا بین اعتقادات فکری و روش رفتاری یکی را انتخاب کند و شما فکر می
    کنید او کدامیک را انتخاب می کند؟

    آمارها نشان می دهد که در
    اکثریت موارد جوانان خواستار تداوم ارتباط بیشتر می باشند ولی برای خلاصی
    از استرس به افکار و اعتقادات و عرفان های جدید روی می آورند.

     

    دکتر قاسمی

     نداشتن
    احساس مسئولیت در برابر همسر و خانواده ، نداشتن هدف های درازمدت و احساس
    روزمرگی به مرور زمان و مهم تر از همه به تأخیر افتادن هویت فرد از عوارض
    جدی روی گردانی از ازدواج می باشد و شما فکر می کنید دشمن سرباز گیری خود
    را از میان کدام افراد جستجو می کند؟

     

    این حقیر ضمن تأئید
    مشکلات مالی و اشتغال، به عنوان یک مانع ازدواج ، سهم آن را در برابر
    موانع فرهنگی ناچیز می دانم. معتقدم امروزه ازدواج جوانان یک بحران محسوب
    می شود برای حل آن نیاز به یک عزم ملی است و حضور جدی رؤسا، ارگان های
    مختلف و رسانه ها و به خصوص رسانه ملی در این عرصه طلب می کند که انشاء
    الله در مقالات بعد موانع فرهنگی را تشریح خواهم نمود.

     

    تبیان

    دکتر محمد مهدی قاسمی(متخصص اعصاب و روان)

     

    مقالات مرتبط :

    افراد بالغ آماده ی ازدواج

    «موانع ازدواج دختران و پسران» از دید خود آنها چیست؟

    تأخیر سنی ازدواج در میان جوانان

    دخترونه ، پسرونه



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 8:40 عصر | نظرات دیگران()

    علاقه های بی دوام

    روابط نا موفق(3)

    همسران

    در
    دو قسمت اول مقاله به بحث در مورد روابطی پرداختیم  که بر مبنای اصولی
    نادرست شکل گرفته و اثرات مضر و مخربی را در ارتباطات و روحیات افراد به
    جای می گذارند . در این قسمت به تشریح سه نوع دیگر از این روابط و راه حل
    هایی که می تواند تا حدودی یاری رسان باشد، می پردازیم.

     

    1- رابطه‌ای که در آن شما و همسرتان از تفاهم جزیی برخوردارید.

    آیا
    تا به حال شیفته کسی شده‌اید که به جز در یک زمینه که از ارتباط واقعا
    خوبی با او برخوردار بودید هیچ‌چیز مشترک دیگری بین شما وجود نداشته باشد.
    این نوع رابطه فریبنده است مخصوصا هنگامی که همان یک زمینه‌ای که در آن از
    تفاهم برخوردارید برای شما اهمیت زیادی داشته باشد. و به راحتی آن را با
    پیوندی عاشقانه اشتباه بگیرید.

    به
    شما دو نفر مسئولیت داده می‌شود که در محل کار روی پروژه واحدی با هم کار
    کنید. این پروژه ایجاب می‌کند که ساعت‌های طولانی، کار تیمی انجام دهید و
    در اواسط پروژه احساس می‌کنید که به یکدیگر علاقمند شده‌اید. پروژه پایان
    می‌پذیرد. و شما با این حقیقت روبرو می‌شوید که خارج از زمینه کاری
    مشترکتان عقاید مشترکی نداشته‌اید.

    خطری که در این رابطه با «تفاهم جزیی» وجود دارد، شیفتگی و مجذوبیت بیش از حد شما به آن زمینه مشترک واحد
    است، به طوری که از توجه به باقی قسمت‌های رابطه‌‌تان باز بمانید.از خود
    سؤال کنیم..

    - زمینه تفاهم جزیی‌مان به کنار، واقعا راجع به خود این شخص چقدر می‌دانیم؟

    - نیازها و خواسته‌هایم از او کدامند (بعنوان همسر) و آیا این شخص برآورده کننده ان نیاز ها است؟

    فراموش نکنید هیچ‌چیز بالاتر و مهیج‌تر از عشقی ثابت، همبستگی و با دوام نیست.

     

    2- رابطه‌ای که در آن همسرتان را از روی سرکشی و عصیان انتخاب می‌کنید.

    -
    پدر و مادر شما همیشه روی نظم و ترتیب در خانه تاکید داشته و بسیار
    مقرراتی هستند در حالی که تمام موردهای ازدواج شما تنبل و شلخته‌اند.

    - شما از لحاظ مذهبی در خانواده‌ای بسیار سخت بار‌آمده‌اید در حالی که تمامی کسانی که شما انتخاب می‌کنید بی‌بند و بار هستند.

    برخی افراد همسر خود را نه براساس تناسب بلکه براساس عدم تناسب با خانواده انتخاب می‌کنند. همیشه یک نوع خاص از افراد «نامقبول» را آنهم به کرات
    انتخاب می‌کنند و در روابطی باقی می‌مانند که چندان هم ارضاء کننده
    نیستند، تا که بدین وسیله با آنچه که پدر و مادر می‌گفتند عناد ورزیده
    باشند. 

    اگر
    متوجه شده‌اید که الگوی انتخابی‌تان کسانی هستند که نه تنها شما را ارضاء
    نمی‌کند بلکه موجبات عصبانیت خانواده‌تان را نیز فراهم می‌کنند، این
    احتمال وجود دارد که از روابط خود به منظور شورش و دهن کجی به خانواده‌تان
    استفاده می‌کنید.

    اگر ارضای نیازهای خودت به هر طریق به
    معنی تحقیق بخشیدن به آرزوهای پدر و مادرت نباشد، تلاش خواهی کرد تا
    «خودمختاری» و «استقلال شخصی» خود را هر چند به روشی ناسالم به همگان
    اعلام کنی.

    راه‌حل: شما می‌بایست بتوانید بین
    نیازتان به استقلال و تمامیت فردی و عدم تمایلتان به ازدواجی که تصادفا
    منطبق برخواست پدر و مادرتان باشد تمایز قایل شده و سپس این دو را با
    یکدیگر آشتی دهید.

     

    3- رابطه‌ای که در آن همسرتان را به عنوان عکس‌العملی در قبال همسر قبلی خود انتخاب کرده‌اید.

    رابطه‌ای
    را با کسی به هم می‌زنیم و سپس به دنبال شخصی می‌گردیم که نه تنها متفاوت
    باشد بلکه در تضاد کامل با او بوده و دقیقا «نقطه مقابل» او باشد. این
    گرایش به تغییر ناگهانی از یک موضع به موضعی افراطی و کاملا متضاد زاییده
    نوعی روش ابتدایی برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه است. مسئله‌ای نیست
    اگر به دنبال ویژگی‌هایی باشیم که همسر قبلی‌مان فاقد آن بوده. این کاملا
    طبیعی است که اولویت ذهنی ما به هنگام انتخاب همسر چیزهایی باشد که از
    ناحیه آنها در همسر قبلی رضایت نداشته‌ایم.

    اشتباه
    در آن است که چشم خود را به روی سایر ویژگی‌های مهم که باید در لیست
    آرزوها باشد ببندیم و فقط به دنبال ویژگی‌هایی باشیم که رابطه قبلی فاقد
    آن بوده است.

    راه‌حل: اگر از انتخابی
    فوق‌العاده مایوس کننده بیرون آمده‌اید. به هنگام انتخاب کسی که نقطه
    مقابل همسر قبلی‌تان است دو چندان محتاط و مراقب باشید. تمامی ویژگی‌هایی
    که در زوج خود به دنبالش هستید، در نظر داشته باشید و به دنبال رابطه‌ای
    باشید که متعادل باشد.

     

    4- رابطه‌ای که در آن همسر شما دردسترستان نیست.

    اولین
    انتظاری که از همسرتان می‌رود این است که: او دردسترستان باشد. دردسترس
    بودن یعنی آنکه هدفی برای ازدواج با غیر شما نداشته باشد، باهیچ‌کس دیگری
    نباشد، متاهل نباشد، نامزد نداشته باشد، تنها و تماما مال شما باشد.

    معمولا افرادی با اعتماد به نفس پایین، با احساس ترک شدگی در کودکی و افرادی که از صمیمیت می‌ترسند از این روابط استقبال می‌کنند.

    هنگامی
    که با کسی درگیر می‌شوید که با شخص دیگری رابطه دارد، در واقع
    «پس‌مانده‌های» آن شخص را قبول کرده‌اید. استحقاق شما به مراتب بیش از این
    است!

    روابطی سالم و آکنده از عشق است که، در آن همسر
    خود را نه از آن رو که دلتان برای او می‌سوزد یا می‌خواهید که او از شما
    مواظبت کند یا عاشق پتانسیل‌های او شده‌اید بلکه از آن‌رو دوست دارید که
    نیازهای روحی شما را ارضاء می‌کند.

    قسمت اول و دوم مقاله

     منبع: برگرفته از کتاب« آیا تو آن گمشده ام هستی»،نوشته باربارا آنجلیس-با اندکی تغییر و تلخیص

     

    مقالات مرتبط

    سلیقه های درد سر سازسرمایه از خدا، نگهبانی از تو!وقتی مردی به غار می رودقلب تپنده جامعهسپید سپید، یا سیاه سیاه

    شوهر خوبی باشید



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط محمد نوروزی در جمعه 88/5/16 و ساعت 8:8 عصر | نظرات دیگران()
    <      1   2   3   4   5   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    تفاوت عشق و دوست داشتن
    آماده ای برای ازدواج؟
    خدا خودش قول داده
    ازدواج نکنید اگر...
    نقش ها و وظایف همسران در به وجود آوردن خانواده ای شاد و سالم ( ق
    پیشنهاداتی برای توفیق خانواده ها و برخورد مناسب همسران با هم
    با همسرتان صادق باشید اما ...
    همسر خود را بشناسیم
    پیشرفت همسرتان و حمایت شما
    مهر من نثار تو
    قلبش را برای خود نگهدارید
    به ما شدن بیاندیشید
    همدل و همراه ،تا ته دنیا
    12نکته برای نجات زندگی مشترک
    حتما میدونی منظور منو
    [همه عناوین(92)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا